کد خبر: ۱۱۶۴۹۶
تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۳۹۶ - ۱۸:۰۹
شرح و تفسير حکمت 223 نهج البلاغه با موضوع حیا را در اینجا بخوانید.
ناطقان: نهج البلاغه با مرور قرنها نه تنها تازگی و جذابیت خویش را حفظ کرده که فزونتر ساخته است و این اعجاز نیست مگر به سبب ویژگی هایی که در شکل و محتوا است. این امتیاز را جز در مورد قرآن نمی توان یافت که در کلام امام علی (ع) درباره قرآن آمده است: « ظاهره انیق و باطنه عمیق، لاتفنی عجائبه و لاتنقضی غرائبه » قرآن کتابی است که ظاهری زیبا و باطنی عمیق دارد، نه شگفتی های آن پایان می‎پذیرد و نه اسرار آن منقضی می‎شود. در سخن مشابهی نیز آمده است : « لاتحصی عجائبه و لاتبلی غرائبه» نه شگفتی های آن را می‎توان شمرد و نه اسرار آن دستخوش کهنگی می‎شود و از بین می‎رود .

سخنان امام علی (ع) در فاصله قرن اول تا سوم در کتب تاریخ و حدیث به صورت پراکنده وجود داشت. سید رضی در اواخر قرن سوم به گردآوری نهج البلاغه پرداخت و اکنون بالغ بر هزار سال از عمر این کتاب شریف می‎گذرد. هر چند پیش از وی نیز افراد دیگری در گردآوری سخنان امام علی (ع) تلاشهایی به عمل آوردند، اما کار سید رضی به خاطر ویژگی هایی که داشت درخشید و ماندگار شد، چون سید رضی دست به گزینش زده بود.


امام علی(عليه السلام) فرمودند: مَنْ كَسَاهُ الْحَيَاءُ ثَوْبَهُ، لَمْ يَرَ النَّاسُ عَيْبَهُ.كسى كه حيا لباس خود را بر او بپوشاند، مردم عيب او را نخواهند ديد.

امام علی(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به نكته اى درباره حيا اشاره كرده، مى فرمايد: «كسى كه حيا لباس خود را بر او بپوشاند، مردم عيب او را نخواهند ديد»; (مَنْ كَسَاهُ الْحَيَاءُ ثَوْبَهُ، لَمْ يَرَ النَّاسُ عَيْبَهُ). «حيا» همان گونه كه سابقا نيز اشاره كرده ايم، حالتى نفسانى است كه سبب مى شود انسان در برابر زشتى ها حالت انقباض پيدا كرده و از آنها چشم بپوشاند.

در واقع، حيا سپرى است در مقابل اعمال قبيح و منكرات و اگر اين سپر وجود نداشته باشد، انسان به آسانى آلوده هر كار زشتى مى شود و تير قبايح بر بدن او فرو مى نشيند. «حيا» گاهى سبب ترك گناه و زشتى ها نمى شود، بلكه سبب پوشاندن و مخفى ساختن آن مى گردد كه اين نيز در حدّ خود اثر مثبتى است. امام(عليه السلام) در گفتار حكيمانه بالا به هر دو اشاره مى كند; حيا را به لباس (زيبايى) تشبيه كرده كه بر تن انسان مؤمن است و اگر عيبى نيز داشته باشد به وسيله آن پوشيده مى شود و مردم آن را نمى بينند.

 

شرح و تفسير حکمت 223 نهج البلاغه

 

«حيا» بنا به روايتى كه از امام صادق(عليه السلام) نقل شده، از ويژگى هاى انسان و داراى آثار بسيار زيادى در زندگى بشر است. ایشان در آن حديث خطاب به مفضل چنين مى فرمايد: «انْظُرْ يَا مُفَضَّلُ إِلَى مَا خُصَّ بِهِ الاِْنْسَانُ دُونَ جَمِيعِ الْحَيَوَانِ مِنْ هَذَا الْخَلْقِ الْجَلِيلُ قَدْرُهُ الْعَظِيمُ غَنَاؤُهُ أَعْنِي الْحَيَاءَ فَلَوْلاَهُ لَمْ يُقْرَ ضَيْفٌ وَلَمْ يُوَفَّ بِالْعِدَاتِ وَلَمْ تُقْضَ الْحَوَائِجُ وَلَمْ يُتَحَرَّ الْجَمِيلُ وَلَمْ يَتَنَكَّبِ الْقَبِيحُ فِي شَيْء مِنَ الاَْشْيَاءِ حَتَّى إِنَّ كَثِيراً مِنَ الاُْمُورِ الْمُفْتَرَضَةِ أَيْضاً إِنَّمَا يُفْعَلُ لِلْحَيَاءِ فَإِنَّ مِنَ النَّاسِ مَنْ لَوْ لاَ الْحَيَاءُ لَمْ يَرْعَ حَقَّ وَالِدَيْهِ وَلَمْ يَصِلْ ذَا رَحِم وَلَمْ يُؤَدِّ أَمَانَةً وَلَمْ يَعْفُ عَنْ فَاحِشَة أَ فَلاَ تَرَى كَيْفَ وُفِّيَ لِلاِْنْسَانِ جَمِيعُ الْخِلاَلِ الَّتِي فِيهَا صَلاَحُهُ وَتَمَامُ أَمْرِهِ;

«اى مفضل! نگاه كن به صفتى كه خداوند تنها به انسان ارزانى داشته و حيوانات از آن محرومند; صفتى كه مقامش والا و غنايش بزرگ است; يعنى حيا. اگر حيا نبود، انسان ها از مهمانشان درست پذيرايى نمى كردند، به وعده‌هايشان وفا نمى نمودند، نيازهاى ديگران را برآورده نمى ساختند و به دنبال كارهاى خوب نبودند و از كارهاى زشت در هيچ چيز پرهيز نداشتند. به طورى كه بسيارى از كارهاى واجب نيز در پرتو حيا انجام مى شود; اگر حيا نبود، جمعى از مردم حق پدر و مادر را نيز ادا نمى كردند و صله رحم به جا نمى آورند و اداى امانت نمى نمودند و از هيچ كار زشتى پرهيز نداشتند. آيا نمى بينى خداوند چگونه براى انسان جميع صفاتى را كه در آن صلاح و كمالِ كار اوست به او ارزانى داشته است؟».

از اين حديث شريف به خوبى استفاده مى شود كه اثر حيا تنها پرهيز از زشتى ها و قبايح (آن گونه كه بسيارى گمان مى برند) نيست، بلكه آثار مثبت زيادى در انجام واجبات و رعايت آداب و اخلاق انسانى دارد. به همين دليل در حديثى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله)مى خوانيم: «مَنْ لا حَياءَ لَهُ فَلا إيمانَ لَهُ; آن كس كه حيا ندارد ايمان ندارد».

از امام اميرمؤمنان در غررالحكم آمده است، «مَنْ لا حَياءَ لَهُ فَلا خَيْر فِيهِ; كسى كه حيا ندارد هيچ خيرى در او نيست». البته آنچه گفته شد درباره حياء پسنديده است. نوعى از حياء مذموم آن است انسان از فرا گرفتن علم و دانش و پذيرفتن حقايق و انجام كارهاى نيك شرم داشته باشد و گاه به سبب آن از ترك مجالس گناه و پيشنهادهاى زشت افراد فاسد شرم مى كند و آلوده گناه مى شود.

نكته ها: يك اشتباه بزرگ

بعضى از نويسندگان بى خبر و بى بند و بار مى گويند: حيا نوعى ضعف نفس است و اگر پرده حيا دريده شود سبب قوت نفس خواهد بود، در حالى كه قضيه كاملاً بر عكس است; فرد بى حيا كسى است كه تسليم خواسته هاى نفسانى است و نمى تواند از آن روى گردان شود; ولى افراد با حيا بر اثر قدرت روحانى در برابر عوامل گناه مقاومت مى كنند و سد نيرومندى ميان خود و آنها به نام حيا قرار مى دهند. آرى! حيا در برابر نيكى ها مانند فرا گرفتن علم، دليل بر ضعف نفس است; ولى در برابر زشتى ها نشانه روشنى از قدرت نفس است.  چه امورى سبب پاره شدن پرده حيا مى شود؟ زمانى كه گناه آشكارا انجام شود ابهت گناه شكسته مى شود و پرده حيا كنار مى رود و افراد در انجام گناهان كبيره جسور مى شوند. به همين دليل در روايات اسلامى آمده است كه گناه آشكار از گناه پنهان بسيار سنگين تر است همان گونه كه در حديثى از امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) مى خوانيم: «الْمُذِيعُ بِالسَّيِّئَةِ مَخْذُولٌ وَالْمُسْتَتِرُ بِالسَّيِّئَةِ مَغْفُورٌ لَهُ; كسى كه گناه خود را آشكار و منتشر مى كند گرفتار خذلان مى شود و كسى كه گناه را بپوشاند عفو خدا شامل او مى گردد».

حتى براى مبارزه با افراد جسور و حرمت شكن و متجاهر به فسق، اجازه غيبت داده شده است. به همين دليل است كه هرگاه گناه آشكار شود و مردم از آن باخبر گردند، دستور داده شده است كه حد يا تعزير آشكارا انجام شود تا ابهت گناه به جاى خود برگردد و پرده حيا در سطح عموم پاره نشود. افشاگرى درباره گناهان اشخاص نيز آنها را جسور كرده و از حياى آنها مى كاهد و گاه به جايى مى رسد كه با زبان حال يا قال مى گويند: ما كه رسواى جهانيم غم دنيا سهل است و آب كه از سر گذشت چه يك قامت چه چند قامت. در حالى كه اگر در اين گونه موارد تغافل شود، كمك به حفظ حياى آن گناهكار خواهد شد. نيز به همين دليل در تعليمات اسلامى تكرار گناه صغيره به منزله گناه كبيره شمرده شده است، زيرا تكرار، سبب كم شدن زشتى گناه و پاره شدن پرده حيا مى شود.

اهميت حيا در زنان اين نكته نيز قابل توجه است كه در رواياتى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) آمده: «الْحَياءُ عَشَرَةُ أجْزاء فَتِسْعَةٌ فِى النِّساءِ وَواحِدَةٌ فِى الرِّجالِ; حيا ده جزء دارد. نه جزء در زنان و يك جزء در مردان است». و اين براى آن است كه اگر حيا نباشد زنان آسيب پذير خواهند شد. در حديث ديگرى از همان حضرت آمده است كه شش چيز خوب است; ولى از شش طائفه خوب تر; از جمله مى فرمايد: «الْحَياءُ حَسَنٌ وَهُوَ مِنَ النِّساءِ أحْسَنٌ; حيا چيز خوبى است و از زنان زيبنده تر است». حيا به زنان ابهت، شخصيت و ارزش مى دهد و به گفته يكى از فلاسفه معروف، دختران حوا در طول تاريخ دريافتند كه عزت و احترامشان در اين است كه به دنبال مردان نروند، خود را متبذل نكنند و از دسترس مرد خود را دور نگه دارند آنها اين درس ها را در طول تاريخ دريافتند و به دختران خود ياد دادند.
نام:
ایمیل:
* نظر:
مخاطبين ارجمند
لطفا از نوشتن نظرات بصورت فينگليش (حروف لاتين) خودداري كنيد. " ناطق " به دلايل اخلاقي از انتشار نظراتي كه داراي توهين يا افترا به شخصيت هاي حقيقي يا حقوقي باشد معذور است. تلاش ما بر اين است , انتشار نظرات مخاطبين ارجمند در سريعترين زمان ممكن انجام شود , لذا براي نمايش نظراتتان شكيباباشيد.
پربازدید ها
آخرین اخبار
پربحث ترین عناوین