کد خبر: ۱۵۰۱۹۸
تاریخ انتشار: ۲۴ تير ۱۳۹۷ - ۰۲:۲۵
امام صادق علیه‌‏السلام فرمودند: زبان جنسى است که از شر آن انبیا و ائمه علیهم‏ السلام و اولیاى الهى در امان نبودند.
ناطقان: «امام صادق علیه‏ السلام در پاسخ پرسش یکی از اصحاب خود فرمود: اى علقمه! واقعاً مى‏ خواهى تمام مردم دوستت داشته و پشت سرت حرف نزنند؟ اصلاً امکان ندارد، «مِمَّا لَمْ یَسْلَمْ مِنْهُ أَنْبِیَاءُ اللَّهِ وَ رُسُلُهُ وَ حُجَجُ اللَّهِ» زبان جنسى است که از شر آن انبیا و ائمه علیهم‏ السلام و اولیاى الهى در امان نبودند.

«أَلَمْ یَنْسُبُوا یُوسُفَ علیه ‏السلام إِلَى أَنَّهُ هَمَّ بِالزِّنَا» آیا به یوسف صدیق و محسن و صابر و متوکل و نبى خدا ـ. که همه این اوصاف در قرآن مجید آمده ـ. تهمت زنا نزدند؟!

اى علقمه! مگر زبان [مردم]نبود که آمد و گفت: مى‏ دانى چرا ایوب مبتلا به این همه بلا شده؟ از بس که گناه کرده مبتلا گشته است، اگر آدم خوبى بود که این همه بلا بر او نازل نمى‏ شد؟!



اى علقمه! مگر داود علیه‏ السلام پیامبر خدا نبود؛ با این زبان به او تهمت زدند که کبوتربازى مى‏ کرد، چشمش به زن همسایه افتاد، شوهر آن زن را با یک خنجر کشت و بعد آن زن زیبا را گرفت.

اى علقمه! مگر زبان مردم نبود که مى‏ گفتند: موسى بچه‏ دار نمى‏ شود.

آیا زبان مردم نبود که همه فرستادگان الهى را ساحر خواندند؟

آیا زبان مردم نبود که گفتند: مریم علی‌ها السلام، نعوذباللّه به یک نجارى زنا داده و عیسى به دنیا آمده، ولى، چون آدم خوبى است، خدا او را پیغمبر کرده است؟

آیا زبان مردم نبود که در شام امام زین العابدین علیه ‏السلام را خارج از دین دانستند؟ آیا زبان مردم نبود که پیغمبر صلى‏ الله ‏علیه ‏و‏آله را شاعر و مجنون خطاب مى‏کرد؟

آیا زبان مردم نبود که روزى در مدینه گفتند: پیغمبر اسلام یک بار زن زید بن حارثه را دیده و عاشق او شده و آنقدر پیش زید تبلیغ سوء کرد تا زید زنش را طلاق داد و بعد با او ازدواج کرد!

بعد امام صادق علیه‏ السلام اشک ریخت و فرمود: اى علقمه! مى‏ دانى این مردم با زبانشان چه بلایى بر سر امیرالمؤمنین علیه ‏السلام آوردند؟! کارى کردند که بابایم امیرالمؤمنین علیه‏ السلام آرزوى مرگ کرد.

چرا قلب مرا آتش مى‌‏زنید؟

یک روز امیرالمؤمنین علیه ‏السلام از مسجد بیرون آمد و مالک را صدا زد و فرمود: مالک! خیلى دلم گرفته است، بیا برویم خانه ما، با هم رفتند به خانه حضرت، امیرالمؤمنین علیه ‏السلام از مالک سؤال کرد که اى مالک! من آدم بدى هستم؟ مالک! همینطور متحیّر ماند که این چه سؤالى است، چرا قلب مرا آتش مى ‏زنید؟ حضرت فرمود: اگر تو تصدیق مى‏ کنى و قبول دارى، پس چرا مردم اینقدر پشت سر من حرف مى ‏زنند؟ مگر من چه کرده ‏ام؟

طریق باز کردن راه معراج، سلامت زبان است. «واجعل لسانی بذکرک لهجا و قلبی بحبک متیما»


منبع: تبیان
برچسب ها: امام صادق ، حدیث ، گناه
نام:
ایمیل:
* نظر:
مخاطبين ارجمند
لطفا از نوشتن نظرات بصورت فينگليش (حروف لاتين) خودداري كنيد. " ناطق " به دلايل اخلاقي از انتشار نظراتي كه داراي توهين يا افترا به شخصيت هاي حقيقي يا حقوقي باشد معذور است. تلاش ما بر اين است , انتشار نظرات مخاطبين ارجمند در سريعترين زمان ممكن انجام شود , لذا براي نمايش نظراتتان شكيباباشيد.
پربازدید ها
آخرین اخبار
پربحث ترین عناوین