کد خبر: ۱۷۲۱۹۲
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۳۹۷ - ۰۷:۱۶
انگشتر پیشینه‌ای نامعلوم دارد به طوریکه به طور قطع مشخص نیست از چه زمانی مورد استفاده قرار گرفته است.
ناطقان: انگشتر؛ جزء لوازم زینتی محسوب می‌شود که مورد استفاده مردان و زنان قرار می‌گیرد و آنطور که از شواهد پیداست، تاریخچه‌ای کهن دارد که حتی در تاریخ اسلام نیز توانسته است خودنمایی کند و به یک جزء مهم تبدیل گردد.


اَنگُشتَر چیست؟

اَنگُشتَر یا حَلقهٔ دست نواری معمولاً از جنس فلز است که معمولاً به عنوان آلت زینتی به دور انگشتان دست قرار می‌گیرد.

انگشتر که به انگشت می‌شود یکی از نمادین‌ترین جواهر آلات است، زیرا بعضی از انگشتر‌ها حلقه ازدواج هستند و بعضی از انگشتر‌ها میراث خانوادگی اشخاصند که از مادر یا پدر آن‌ها به ارث رسیده‌است.


حلقه‌های ویژه انگشت دست را انگشتر نیز می‌گویند.

حلقه‌های زینتی دیگری برای بازو یا گردن نیز وجود دارد. برخی از انگشتر‌ها بسیار بزرگ و درشت هستند که برای دستان ظریف و کوچک مناسب نیست. اما افرادی با انگشتان کشیده در انتخاب مدل انگشتر آزادند.

تاریخچه انگشتر

انگشتر پیشینه‌ای نامعلوم دارد به طوریکه به طور قطع مشخص نیست از چه زمانی مورد استفاده قرار گرفته است.

شواهد نشان می‌دهد که انگشتر، از مصر باستان، در پی تکامل «مُهر» سرچشمه گرفته باشد؛ چون مُهر‌ها نشانه قدرت بودند، افرادی که مُهر‌های برجسته و انگشتر خاتم «مُهر» داشتند، به عنوان اشخاص قدرتمند و بانفوذ، مورد احترام مردم قرار می‌گرفتند.

مقامات بالای حکومت نیز با اعطای انگشترشان به نماینده هاشان، برای اجرای فرامینشان، اختیار تام می‌دادند که در تورات نیز به نمونه‌ای از این عمل، اشاره شده است: «سپس فراهه، انگشترش را درآورد و به جوزف داد». به احتمال زیاد، تغییر و تحوّل انگشتر خاتم و تبدیل شدن آن به یکی از آلات زینتی نیز در مصر باستانْ رخ داده است.


زنان ثروتمند مصری، انگشتر‌هایی از طلا، دست می‌کردند و زنان طبقه پایین نیز از انگشتر‌هایی با قیمت‌های ارزان تر، از جنس نقره، بُرنز، شیشه یا سفال‌های رنگی استفاده می‌کردند.

یونانیان و رومی‌ها در ساخت انگشتر‌های زینتی، بیش از دیگر تمدن‌ها دقت و ظریف کاری به خرج داده اند. بین سال‌های ۳۱ تا ۴۴۹ قبل از میلاد، در روم باستان، شهروندان، فقط از انگشتر‌های آهنی استفاده می‌کردند. استفاده از انگشتر، برای برده‌ها ممنوع بود. با شروع دوره امپراتوری (حدود ۳۱ قبل از میلاد)، تمامی این قوانین تغییر کردند یا کنار گذاشته شدند. انگشتر‌های طلا نیز رواج یافتند و قانون، حق استفاده از انگشتر‌های طلا را که در درجه اوّل، محدود به سفیران کبیر می‌شد، تغییر داده، به اعضای رسمی مجلس سنا، کنسول‌ها و افسران ارشد دولت نیز داده شد.


برای نظارت دقیق به استفاده از انگشتر، قوانین گوناگونی در روم باستان (بعد از سال ۳۱ قبل از میلاد)، به تصویب رسید. پِلینی (pliny)، در کتاب «تاریخ طبیعی» می‌گوید: «انگشتر، اوّلین بار در اساطیر یونانی، وارد شده است. وقتی که «پرومتئوس (پرومیته)» جرئت پیدا می‌کند تا آتش را برای استفاده زمینی‌ها از آسمان بدزدد. به خاطر این خطای عمدی، «زئوس»، خدای خدایان، او را به مدّت سی هزار سال، به قلّه کوه «کاوکازوس (قفقاز)»، می‌بندد. در این مدّت، کرکسی از جگرش او را غذا می‌داد. بعد از سال‌ها تلاش و کوشش، پرومتئوس، موفّق به کندن قسمتی از صخره‌ای که زنجیر به آن بسته شده بود می‌شود و خود را از اسارتْ نجات می‌دهد. سرانجام، زئوس نیز دلش نرم می‌شود و پرومتئوس را از زنجیر‌ها رهایی می‌بخشد؛ ولی برای این که پرومتئوس دیگر بی حرمتی نکند، زئوس به او دستور می‌دهد که حلقه‌ای از زنجیر خود را در انگشتش فرو کند». با این که داستان پلینی، افسانه به نظر می‌رسد، ولی با وجود این، در آداب و رسوم، جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده است. جیمز مک کارگی می‌نویسد: «وقتی که یک برده رومی، آزاد می‌شد، همراه آزادی اش یک کلاه، یک جلیقه و یک انگشتر آهنی هدیه می‌گرفت. برده‌ها که با زنجیر‌های قفقازی بسته می‌شدند، وقتی آزاد می‌شدند، مجبور بودند که به عنوان نشانه پرومتئوس، حلقه‌ای از آن زنجیر را در دست خود، حفظ کنند. برده‌ها هرگز مجاز به استفاده از انگشتر طلا نبودند».


رومی ها، تنها از انگشتر برای تعیین طبقه اجتماعی استفاده نمی‌کردند؛ بلکه از آن برای ازدواج نیز استفاده می‌کردند. طی مراسم نامزدی، داماد، یک انگشتر ساده آهنی به نشانه تعهّد و توانایی مالی برای حمایت از عروس، به خانواده عروس می‌داد. مراسم نامزدی که به طور ساده‌ای برگزار می‌شد، بسیار مهم‌تر از مراسم ازدواج قلمداد می‌شد و ارزش والایی داشت. ایین مسیحیت نیز بعد‌ها این سنّت را به عنوان بخشی از مراسم ازدواج پذیرفت.

در میان بت پرستان باستان نیز به هنگام ازدواج، داماد، ریسمانی را به مچ دست و مچ پای عروس، به نشانه در بند کشیدن روح عروس و کنترل روح او می‌بستند.

در تاریخ، داستان‌های زیادی نیز از نیروی سحرآمیز انگشتر، نقل شده است. حضرت سلیمان، انگشتری داشت که او را هر روز ظهر به جایی در آسمان می‌برد که می‌توانست اسرار زمین را بشنود. همچنین در داستانی دیگر چنین آمده است که حضرت سلیمان، روی انگشترش، نگینی داشت که تصویر هر کسی و هر جایی را که می‌خواست ببیند، مثل ایینه، به او نشان می‌داد و از آن در قضاوت هایش بین مردم استفاده می‌کرد. در داستان دیگری نیز آمده است که بعد‌ها این انگشتر، به دست ساحران یهودی می‌افتد که به وسیله آن، شیطان را از بینی بیمار‌ها بیرون می‌کشیدند.

درباره نیروی شفابخش انگشترها، از پزشک معروف یونانی، گالن که در قرن دوم بعد از میلاد می‌زیست نوشته‌هایی بر جای مانده است. وی از طلسم‌های سبز یشمی پادشاهان مصری نام می‌برد که طرحی از اژد‌هایی داشتند که به وسیله اشعه‌های نور، احاطه شده بود. گالن، بر این عقیده بود که این طلسم‌ها داروی بسیار مؤثر و شفابخشی برای بیماری‌های سوء هاضمه بودند و از چند انگشتر پزشکی نیز نام می‌برند، از جمله انگشتر‌های پادشاهی که به انگشتر‌های «عضله» معروف بودند و عقیده بر این داشتند که این انگشتر‌ها درد‌های گرفتگی و ناراحتی‌های عضله را شفا می‌دهد. پادشاه انگلستان، ادوارد، در قرن یازدهم بعد از میلاد، انگشتر‌های شفادهنده را ترویج داد. داستان از این قرار است که روزی ادوارد، با مسافر پیری مواجه می‌شود که هیچ پولی نداشت. مسافر پیر، «آپوستین جان»، لباس مبدّل بر تن داشت. مسافر پیر، انگشتر پادشاه را گرفته، بعد از این که دعای خیر برای او می‌کند، انگشتر را به او برمی گرداند و به او می‌گوید که نیروی شفابخشی به انگشتر او داده است. از آن زمان، تا زمان ملکه «مری اوّل» که در قرن شانزدهم بعد از میلاد می‌زیست، در روز جمعه قبل از عید پاک، به راز و نیاز مشغول می‌شدند و انگشتر را بین مردم پخش می‌کردند و عقیده داشتند که با این کار، از شرّ بیماری‌ها رهایی پیدا می‌کنند.


ترویج انگشتر ازدواج از روم باستان آغاز شد. در حقیقت، امروزه داستان حلقه نامزدی در روم باستان، می‌تواند برای ما آموزنده باشد. همان گونه که پیش‌تر بحث شد، حلقه نامزدی در ابتدا، حلقه‌ای ساده از آهن بود که بعد‌ها به حلقه‌های طلایی و زینتی تغییر یافت. در دائرة المعارف «بریتانیکا» آمده است: «بخشیدن یک حلقه برای برجسته کردن مراسم نامزدی یک سنّت رومی کهن است». حلقه، احتمالاً یک عهد و پیمانی بوده است که طرفین باید به آن وفادار می‌شدند و به آن عمل می‌کردند. در زمان پلینی (سال هفتادِ پیش از میلاد) هنوز حلقه، یک سنّت پسندیده و مثبت در بین مردم بوده و استفاده از حلقه‌های آهنی در این گونه مراسم ها، رایج بوده است، بویژه در مراسم ازدواج. این گونه استفاده از حلقه ازدواج که همراه با تعهّد طرفین بود، توسط کلیسا، ازهمان زمان، پذیرفته شد و از قرن یازدهم میلادی، دعای خیر و اوراد خاص آن نیز به مراسم اضافه گردید.

انگشتر در اسلام

حلقه‌ای از طلا یا نقره است که معمولا سنگی قیمتی بر آن جای دارد و در یکی از انگشتان قرار می‌گیرد.

پیروان هر کیش و مذهبی برای خود نشانه‌ای دارند که با آن شناخته می‌شوند؛ چنانکه مسیحیان صلیب و هندو‌ها و بوداییان خال سرخ در پیشانی و مو‌های مخصوص دارند.

اهل ایمان نیز با علاماتی شناخته می‌شوند. یکی از این علامات، انگشتر به دست راست کردن است. امام حسن عسکری (ع) می‌فرماید: نشانه‌های مومن، پنج چیز است: پنجاه و یک رکعت نماز گزاردن، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست کردن جبین را در سجده بر خاک نهادن خواندن «بسم الله الرحمن الرحیم» با صدای بلند.

استفاده از انگشتر، سنتی است که رسول گرامی اسلام به آن اهمیت می‌دادو پس از نبی مکرم، اهل بیت (علیهم السلام) و پیروان آنان برانجام دادن این سنت محمدی (ص) اصرار ورزیدند. وقتی رسول خدا (ص) شریعت خویش را به مردم ابلاغ کرد، در اواخر سال ششم هجری به پادشاهان و امپراتوران بزرگ عصر خود نامه‌هایی نگاشت و آنان رابه پذیرش دین حق دعوت کرد. آنگاه برای رسمی ساختن نامه هادستور داد انگشتری بسازند و نامش را بر آن بنویسند تا بدین وسیله نامه‌ها را مهر زند.


این انگشتر، که گویا اولین انگشتر پیغمبر اسلام (ص) بود، همواره تا آخر عمر مبارک حضرت مورد استفاده قرار می‌گرفت. پس از اوامامان معصوم (علیهم السلام) نیز به «تختم» مقید بودند و یک یا چند انگشتر داشتند. انگشتر در ابتدای کار علاوه بر ثواب، جهت رسمیت بخشیدن به نامه‌ها و مهر کردن آن مورد استفاده قرارمی گرفت. به تدریج این سنت محمدی در میان خلفا و سلاطین به گونه‌ای دیگر رایج شد. برخی از آنان از انگشتر‌های گرانبها و آن هم چه بسا به قصد فخرفروشی و تجمل استفاده می‌کردند. به تدریج مهر‌ها از انگشتر جدا شد و نگهداری مهر سلطنتی یکی از پست‌های دربار شد.

علما و مراجع تقلید نیز در پاسخ نامه‌های شیعیان نوشته خود رامهر می‌زدند و به سبب اهمیت و ارزش مهر در حفظ آن می‌کوشیدند.

به تدریج ارزش مهر قانونی شد و برای جاعلان آن، مجازات سنگینی مشخص گردید. انگشتر به دست کردن یک سنت اسلامی است و در روایات «تختم» خوانده شده است. ائمه اطهار (علیهم السلام) براین سنت تاکیدورزیده، در مورد جنس انگشتر، نوع نگین و نقش آن به تفصیل سخن گفته اند. از آنجا که امروزه تهاجم فرهنگی دشمنان شریعت به روش‌های مختلف، جامعه را در معرض انحراف قرار داده و حتی نوع زیور و پوشش مسلمانان را دگرگون ساخته است، جا دارد سنت واخلاق ائمه (علیهم السلام) در پوشش، ترویج گردد. بسی زشت است که جوانان مسلمان انگشتر طلا به دست کنند و داماد و عروس انگشترطلا به هم هدیه دهند و حرمت آن را ندانند.


در مدخل این مقال، نکته‌های اساسی و دقیقی به چشم می‌خورد که پیکره سخن بر آن استوار است.


بدیهی است آنچه از زبان پیامبران و امامان (علیهم السلام) در باره فضیلت انگشتر و نوع نگین ونوشته آن نقل شده، بدون عنایت به این اصول، قانع کننده نیست وچه بسا شبهاتی را بر اذهان مستولی می‌سازد:

    پیغمبر اسلام و اهل بیت (علیهم السلام) انگشتر را به قصد زینت و تفاخر و تجمل به دست نمی‌کردند.
     آن بزرگان انگشتر به دست کردن و دقت در نقش نگین آن را ازسنت‌های مهم و نشانه اهل ایمان می‌دانستند.
    با بررسی و تطبیق تاریخ سیاسی زمان پیغمبر و ائمه (علیهم السلام) و ملاحظه کلمات حک شده بر نگین انگشتر آنان، رابطه تنگاتنگ این دو را درمی یابیم. بدین بیان که پیغمبر بزرگ اسلام و ائمه هدی (علیهم السلام) درانتخاب نقش نگین خود شرایط و اوضاع و احوال حاکم برجامعه ومسلمانان را مورد توجه قرار می‌دادند. به عبارت دیگر، این رفتارآنان نوعی واکنش و پاسخ مناسب به شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه بود. این پاسخ گاه به شکل تایید و تشکر آشکار می‌شد و زمانی در قالب اعتراض.
     نقش نگین ائمه (علیهم السلام) گاه به سبب دگرگونی‌های جامعه تغییر پیدا می‌کرد. حضرت ابی عبد الله (ع) عبارت «ان الله بالغ امره» و حضرت سجاد (ع) جمله «خزی و شقی قاتل الحسین» را برنگین خود نقش کرده بودند. برخی از امامان (علیهم السلام) به سبب تغییر اوضاع سیاسی یا اجتماعی، نقش نگین خود را تعویض می‌کردند. چنانکه علی بن ابی طالب (ع) در دوران غصب خلافت و پس ازآن نگین‌هایی با نوشته‌های متفاوت داشت.
    امامان (علیهم السلام) که به نوشته نگین خود عنایت داشتند، در معاشرت یا پاسخ به پرسش‌های اصحاب، نوشته نگین خود را مطرح می‌کردند و دوست داشتند اصحاب نیز چنین باشند، حتی آنان درگفتار‌های خویش نقش نگین پدران خود را به اطلاع شیعیان می‌رساندند؛ چنانکه برخی از ائمه (علیهم السلام) درایام خاصی مثل جمعه و اعیاد دیگر، انگشتر پدرشان را به دست می‌کردند. حضرت سجاد (ع) به خاتم پدرش تختم می‌فرمود. امام محمدباقر (ع) نیز به خاتم جدش امام حسین (ع) تختم می‌کرد.

شیخ عباس قمی روایت می‌کند که حسین بن علی (ع) به فرزندش علی بن حسین (ع) وصیت کرده، انگشترش را در دست او قرار داد و امرامامت را به او واگذاشت.


آنگاه همین انگشتر به محمدبن علی وسپس به جعفر بن محمد (علیهم السلام) رسید.


نقش خاتم خاتم الانبیاء (ص) رسول گرامی اسلام پس از سال‌ها تلاش و بردباری فراوان توانست ندای توحید را در شبه جزیره عربستان همگانی سازد. رسالت آن حضرت، رسالتی جهانی بود و سلاطین و شاهان عصر خود را به یکتاپرستی فرا خواند. آن بزرگوار فرمان داد، برای رسمی کردن نامه هایش، مهری بسازند و بر روی آن نام وی را حک کنند.

این مهر که، چون انگشتری می‌نمود، از جنس نقره بود و پیوسته در دست راست آن حضرت جای داشت. نقش نگین وقتی آن حضرت هنوز قدرت چندانی نداشت، در قرارداد‌ها وعهدنامه‌ها محمد بن عبد الله، خوانده می‌شد و اجازه نمی‌دادند درپایان قرارداد‌ها جمله محمد رسول الله نوشته شود. زمانی که شوکت و عزت اسلام آشکار شد، او امپراتوران زمان خود را به یکتاپرستی فرا خواند، نامه‌ها و پیام‌های خود را با انگشتری که بر آن «محمد رسول الله» حک شده بود، مهر می‌فرمود.


کلمه طیبه «محمد رسول الله» در سه ردیف عمودی با ترتیب خاصی بر مهر کنده شده بود. در سطر اول بالا کلمه الله، در سطر دوم کلمه رسول و در پایین محمد (ص). حضرت صادق (ع) فرمود: نقش انگشتر رسول اکرم (ص) «محمد رسول الله» بود. او همچنین ازپدر بزرگوارش نقل می‌کند که: انگشتر رسول خدا (ص) از جنس نقره بود و «محمد رسول الله» بر آن نقش بسته بود.

ناصر خسرو قبادیانی، شاعر پرآوازه پارسی زبان، نیز در شعر خودمضمون این حدیث را به نظم کشیده است. محمد رسول خدای است زین ما همین بود نقش نگین محمد پیامبر اسلام در مکاتباتش خود را رسول الله خوانده است. این نقش نگین به جنبه آسمانی بودن پیام‌های حضرت اشاره دارد. بر یکی از نگین‌های آن حضرت عبارت «صدق الله محمد رسول الله» حک گردیده بود.

گرچه برخی از مورخان معتقدند، جمله «صدق الله» پس از رحلت پیامبر (ص) اضافه گردید. در بعضی از روایات آمده است که بر یکی از انگشتری‌های پیامبراسلام (ص) سه جمله «لا اله الا الله محمد رسول الله و علی، ولی الله» حک گردیده بود. بنا به صحت روایت فوق، این نوشته بشارتی بر مؤمنان و پیامی به مشرکان است که این شریعت با وفات آن حضرت پایان نمی‌پذیرد و این شجره طیبه همچنان پر ثمر و پرنور به راه خود ادامه می‌دهد. امام صادق (ع) می‌فرماید: رسول خدا (ص) دو انگشتر داشت. بر یکی نوشته شده بود: «لا اله الا الله» و بر دیگری «صدق الله».


حضرت رضا (ع) در حدیثی جامع در پاسخ به پرسش یکی از اصحاب خویش به بیان نقش‌های نگین راهبران معصوم (علیهم السلام) از حضرت آدم (ع) تا حضرت خاتم (ص) و از حضرت خاتم (ص) تا پدر بزرگوارشان حضرت موسی بن جعفر (ع) پرداخته است. آن بزرگوار در بخشی از این حدیث فرموده است: «و کان نقش خاتم محمد (ص) لا اله الا الله محمد رسول الله»
نام:
ایمیل:
* نظر:
مخاطبين ارجمند
لطفا از نوشتن نظرات بصورت فينگليش (حروف لاتين) خودداري كنيد. " ناطق " به دلايل اخلاقي از انتشار نظراتي كه داراي توهين يا افترا به شخصيت هاي حقيقي يا حقوقي باشد معذور است. تلاش ما بر اين است , انتشار نظرات مخاطبين ارجمند در سريعترين زمان ممكن انجام شود , لذا براي نمايش نظراتتان شكيباباشيد.
پربازدید ها
آخرین اخبار
پربحث ترین عناوین