نامزد دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری گفت:در چنین شرایطی هر دولتی که روی کار باشد باز هم با این وضعیت روبه رو است. زیرا از یک سو درآمد نفتی کاهش پیدا کرده و از سویی سطح توقعات جامعه بالا رفته است به ویژه اینکه اشاره به مسئله بهبود معیشت از تریبونهایی مانند رادیو و تلویزیون به این نارضایتیها دامن میزند و در مقابل دولت هم نمیتواند کاری انجام دهد.
ناطقان: اگرچه در دومین سال از دور دوم ریاست جمهوری حسن روحانی علیرغم همه انتظاراتی که نسبت به او و دولتش وجود داشت، نباید برخی از کاستی ها و کم کاری ها را در دولت او انکار کرد. اما با این همه و علیرغم نارضایتی های موجود از سوی بخش هایی از جامعه نسبت به عملکرد دولت شیخ دیپلمات به ویژه در حوزه اقتصادی، این اعتقاد وجود دارد که هر دولت دیگری هم امروز بر سر کار بود، قطعا وضعیتی بهتر از روند کنونی در آن حاکم نبود. چراکه حتی اوضاع به مراتب بدترو پیچیده تر از روند فعلی هم بود به همین دلیل نباید چندان هم به دولت خرده گرفت.
زیرا فارغ از عملکرد دولت، بخشی از مشکلات کنونی، ناشی از کارشکنی های مخالفان و بخشی هم از تحریم ها نشات میگیرد که نباید از آن غافل شد.
از این رو، امروز به جای اینکه تمامیمشکلات را ناشی از عملکرد دولت و تغییر مواضع او بدانیم باید با دولت روحانی جهت عبور از مشکلات همکاری کرد. چراکه راهی جز این مهم برای عبور از شرایط کنونی وجود ندارد. بر این اساس، آفتاب یزد با سید مصطفی هاشمیطبا سیاستمدار و کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم درباره وضعیت اقتصادی، عملکرد دولت ، سازو کار ویژه اروپا با ایران تحت عنوان « اینس تکس» و مذاکره با این کشورها به گفت و گو پرداخته است که در ادامه آن را میخوانید.
نارضایتیهای عمومیو به تبع آن سرخوردگیها نسبت به دولت حسن روحانی با افزایش مشکلات اقتصادی تشدید یافته است فارغ از تغییر رویکرد سیاسی روحانی، چرا اساسا دولت تا این اندازه در دور دوم با تنزل روبه رو است؟
آمار دقیقی که متکی بر یک نظر سنجی و سوالات مشخص باشد و تنزل محبوبیت رئیس دولت را نشان دهد، وجود ندارد. اما با توجه به فشارهای اقتصادی و تبلیغات مخالفان علیه دولت روحانی به نظر میرسد که تا اندازهای انتظارات مردم با عملکرد دولت و مشکلات موجود در کشور همخوانی ندارد. بنابراین تصور نمیرود که راه حلی برای اینکه جامعه تحت تاثیر کارشکنیها و تبلیغات منفی مخالفان و وضعیت موجود ناشی از مشکلات قرار بگیرند، وجود داشته باشد تا به تبع آن رضایت عمومیتامین شود بلکه بیشتر مسئله معیشت بهتر برای عموم جامعه مطرح است. در چنین شرایطی هر دولتی که روی کار باشد باز هم با این وضعیت روبه رو است. زیرا از یک سو درآمد نفتی کاهش پیدا کرده و از سویی سطح توقعات جامعه بالا رفته است به ویژه اینکه اشاره به مسئله بهبود معیشت از تریبونهایی مانند رادیو و تلویزیون به این نارضایتیها دامن میزند و در مقابل دولت هم نمیتواند کاری انجام دهد. در چنین وضعیتی هر دولتی ناگزیر با چنین مسائلی روبه رو خواهد بود. به طور مثال علیرغم اینکه درآمد نفتی کاهش یافته است دولت به دنبال افزایش 20 درصدی حقوق کارمندان است. اگرچه قدرت خرید مردم پایین آمده است اما در مقابل قدرت مالی دولت هم کاهش یافته است، البته این مسئله بدین مفهوم نیست که مقصر وضع موجود روحانی است بلکه مسائل زیادی در ایجاد مشکلات موجود دخیل است. چراکه بخشی از این مشکلات ناشی از روابط ایران با کشورهای دیگر، خروج آمریکا از برجام و مسائل ناشی از آن است. در واقع به نظر میرسد که تبلیغات منفی مخالفان بیشتر از فشارهای آمریکا روی دولت و جامعه تاثیر گذاشته است. برخی از مقامات مسئول به جای اینکه متناسب با وضعیت ایران در سیاست خارجه و جامعه جهانی، انتظارات جامعه را کاهش دهند برعکس به این اوضاع دامن میزنند که نتیجه بارز آن رخدادهای دی ماه سال گذشته است چراکه برخی به جای آرام کردن فضای عمومیبه دنبال تحریک جامعه بودند. بنابراین دلیل تنزل آرای روحانی، نخست تبلیغات و کارشکنیهای مخالفان و سپس عدم توانایی دولت در حل و فصل مشکلات اقتصادی است اما دلیل مهمتر چنین وضعیتی، عدم همخوانی سیاست داخلی با سیاست خارجی است.
برخی وضعیت کنونی را در حوزه اقتصادی با دوران احمدی نژاد مقایسه میکنند و بر این اعتقادند که مشکلات اقتصادی موجود به مراتب بدتر از وضعیت اقتصادی دوران احمدی نژاد است، آیا اساسا چنین تحلیلی منصفانه است؟
درآمد نفتی ایران در دولت احمدی نژاد بسیار بالا بود. به نحوی که این درآمد در طول تاریخ ایران کم سابقه بوده است. اما به جای اینکه از این مبلغ برای بهبود وضعیت اقتصادی استفاده شود در مقابل دولت دهم حجم واردات را افزایش داده و سیاست توزیع پول را در میان مردم در پیش گرفت. از این رو، مسائل مذکور اثرات منفی در جامعه گذاشته است. به علاوه مسئله عدم پیروی از قانون و به هم زدن نظامهای اداری کشور یکی دیگر از همان مشکلات ناشی از مدیریت غلط دولت احمدی نژاد است که همچنان اثرات سوء آن در جامعه ملموس است. از این رو، روحانی وارث یک وضعیت از هم پاشیده و اقتصاد بیمار شد. با این همه، دولت روحانی زمان بسیاری صرف ساماندهی و بهبود این امور کرد تا نظامهای از هم پاشیده را بر سر جای خود قرار دهد.این سخن به مفهوم موافقت با سیاستهای دولت نیست اما اقتصاد به مفهوم حقیقی در زمان احمدی نژاد بهتر از دوره روحانی بوده است. زیرا کشور درآمدهای نفتی بیشتری داشت. به هر روی هزینهها در داخل نشان میدهد که اقتصاد کشور تا چه اندازه پایههای لرزانی دارد.
دولت تا حدی برای کاهش فشارهای ناشی از تحریمهای آمریکا تلاش کرد که تزریق بستههای حمایتی و توزیع گوشت و مرغ آن هم با قیمت دولتی برخی از این تلاشهای دولت محسوب میگردد اما با این همه آن طور که باید این اقدامات راهگشا نبوده و فشار روی طبقات فرودست و حتی متوسط جامعه به شدت ملموس است، از این رو، دولت روحانی باید چه اقداماتی انجام میداد که نداد؟
واقعیت این است که نه روحانی و نه هیچ فرد دیگری باز هم نمیتوانست در چنین شرایطی کاری انجام دهد. زیرا بازگشت تحریمها و همچنین کاهش درآمدها و افت تولید داخلی به ویژه صنعتی و... طبیعی است که افزایش مشکلات را در پی دارد. علاوه بر این، وقتی از منظر سیاست خارجه و اقتصادی در تنگنا هستیم نباید انتظار داشت که وضعیت اقتصادی مردم مطلوب باشد. از این رو، بدیهی است که در یک کشور انقلابی ناگزیر باید چنین وضعیتی را تحمل کرد. این امکان که بتوان در سیاست خارجه با مخالفان و نیروهای شر مقابله کرد و در داخل نیز انتظار تامین رفاه و آرامش را داشت،غیرممکن است. علاوه بر این، در رابطه با فشارهای موجود ناشی از تحریم هیچ راه حلی وجود ندارد. اگر خواهان معیشت بهتر برای مردم هستیم باید تولید ناخالص کشور دو برابر شود. در غیر این صورت با توزیع گوشت و مرغ مسئلهای حل نمیشود. در واقع برخی از اقدامات چیزی جز تظاهر نیست. در شرایطی که تولید ناخالص ملی همچنان پایین باشد، نمیتوان انتظار بهبود در وضعیت معیشت جامعه را داشت.
آیا اساسا روشی که دولت روحانی با توجه به شرایط اقتصادی اتخاذ کرده، درست است؟ برخی معتقدند که روح اقتصادی حاکم در دولت روحانی نئو لیبرال یا به تعبیری اقتصاد سرمایه داری است، چنین نگاه در شرایط کنونی پاسخگوست؟
همه دولتها در ایران دارای نگاه لیبرال و نئو لیبرال البته نه به مفهوم اصیل بودند. زیرا اگر دولتی خواهان اعمال چنین رویکردی است باید در همه ابعاد این نگاه را اعمال کند. حال آنکه دولت روحانی هیچ یک از یارانهها را حذف نکرد به همین دلیل این رویکرد به هیچ روی با سیاست نئو لیبرالی همخوانی ندارد. اگرچه برخی از افراد در دولت روحانی چنین تمایلاتی را دارند اما با توجه به ادامه تزریق یارانه به جامعه چنین سیاستهایی سوسیالیستی است. وقتی یک مکتب اقتصادی از سوی دولتها مورد پیگیری قرار میگیرد، همه ابعاد باید با آن مکتب هماهنگی داشته باشد. حال آنکه چنین امری در دولت روحانی مشاهده نمیشود از جمله اینکه هنوز یارانه نقدی حذف نشده است بنابراین تمایلات لیبرال و نئو لیبرالی جز در بخشهایی از دولت روحانی وجود ندارد شاید اگر چنین سیاستی در دولت به مفهوم حقیقی دنبال میشد تا حدی به اصلاح مسائل اقتصادی میتوانستیم امیدوار باشیم.
معتقدید که سیاستهای نئولیبرالی علیرغم همه انتقادهایی که نسبت به آن وارد است در اقتصاد ایران راهگشاست؟
همین طور است. اما متاسفانه در اقتصاد ایران یک مکتب خاص دنبال نمیشود بلکه سیاستهای اقتصادی در کشور از مکاتب مختلف گرفته شده است.
با گذشت چندین دهه اما همچنان در برخی بخشها با ناکامیاقتصادی روبه رو هستیم، علت این همه ناکامیاقتصادی چیست؟
دلیل ناکامیهای اقتصادی در کشور دلسوزی نابجای مسئولان برای مردم است. در واقع دولتها در ایران با هدف تامین رفاه عمومی، از ثروتهای کشور برای عموم مردم هزینه کردند. در شرایطی از ثروت کشور برای رفاه عمومیهزینه میشد که هیچ سیاستی برای رشد اقتصاد کشور وجود نداشت. این دو مسئله یعنی هزینه کردن از ثروت کشور برای رفاه مردم و سرمایهگذاری با هدف رشد و توسعه کشور با یکدیگر تفاوت دارد. به همین دلیل هم امروز دچار ناکامیاقتصادی در همه زمینهها هستیم. به طور مثال چون در کشاورزی سرمایهگذاری نکردیم آب چنین وضعیتی دارد. به جای اینکه پول نفت صرف اقدامات صنعتی، عمرانی و... شود، صرف واردات و ورود کالاهای خارجی شده است. این ناکامیها به دلیل همان دلسوزیهای نابجای مسئولان برای مردم بوده است؛ دلسوزیای که همواره بی نتیجه بوده است. در حالی که از منابع موجود در کشور باید برای افزایش ثروت و توسعه به جای رفاه عمومیاستفاده میشد.
طی روزهای گذشته سازوکار ویژه مالی اروپا با ایران موسوم به «اینس تکس» تثبیت شد اما این در حالی است که هنوز زمان اجرای آن به درستی مشخص نیست. از این رو، تا چه اندازه میتوان نسبت به آینده این سازو کار ویژه در رفع برخی از مشکلات اقتصادی امیدوار بود؟
یکی از مهم ترین نکات در ساز و کار مالی اروپا، پیوستن ایران به معاهده جهانی«اف.ای.تی.اف» است. در صورت تصویب در آن، موارد و شروطی لحاظ شده است که احتمالا مورد قبول گروه اقدام قرار نگیرد. چنانچه تصویب هم شود و همه بندها مورد قبول طرف مقابل قرار بگیرد، یک کوره راه است اما حلال همه مشکلات نخواهد بود. با این همه باز هم به نظر میرسد که ایران باید از فرصت پیوستن به معاهده جهانی «اف.ای.تی.اف» استفاده کند و همه درها را نبندد. در واقع ایران نخست باید «اف.ای.تی.اف» را تصویب کند و از سویی راه تعامل با اروپا را باز نگه دارد.
جنابعالی معتقدید که در صورت اجرای ساز وکار مالی ویژه اروپا باز هم نمیتوان امید چندانی به حل مشکلات داشت؟
ساز وکار مالی ویژه اروپا با ایران آن طور که باید در حل مشکلات اقتصادی راهگشا نیست اما با این همه باید برجام را به واسطه این کانال زنده نگه داشت.
تصور میبرید که سازو کار مالی اروپا با توجه به فشارهای آمریکا دوام میآورد؟
هیچ ضمانتی برای اجرا و ادامه ساز وکار مالی اروپا با ایران وجود ندارد اما بیش از هر چیز اجرا و ادامه این ساز وکار مالی به رفتار ایران به ویژه مخالفان دولت با اروپاییها هم بستگی دارد. به همین ترتیب باید دید اروپاییها تا چه اندازه به دنبال استقلال خود و ادامه راه برجام هستند. با این همه باز هم بیشترین نگرانیای که وجود دارد این است که به امید اجرای ادامه ساز وکار مالی اروپا با ایران، مسئولان همچنان در پی اعمال سیاستهای باز و ریخت و پاش مالی باشند کما اینکه اکنون هم دولت به دنبال اجرای چنین سیاستهایی است و این یک خطر بزرگ برای کشور محسوب میشود. در واقع اگر به راستی این اعتقاد وجود دارد کشور در جنگ اقتصادی به سر میبرد و باید در مقابل آمریکا مقاومت کرد، دولت باید سیاستهای محکم تری اتخاذ کند چراکه بودجه دولت، امروز پیش خور میشود. این در حالی است وقتی که دولت درآمدی ندارد نباید هزینه کند. وقتی ما بر این اعتقادیم که مردم ایران انقلابیاند ناگزیر باید این فشارها را تحمل کنند.
جنابعالی از تحمل فشار از سوی مردم سخن به میان آوردید، تصور نمیبرید که جامعه ایران طی سالهای گذشته فشارهای بسیاری را به ویژه در حوزه اقتصادی متحمل شده است؟
چاره ای جز این نیست. زیرا یا باید با آمریکا و اروپا سازش کرد تا شرایط مان مانند عربستان شود و یا برعکس اجازه دهیم این کشورها هم در ما نفوذ کنند و استقلال سیاسی خود را از دست بدهیم. بنابراین اگر به استقلال کشور اعتقاد داریم باید عموم مردم در برابر تحریمها و فشارها مقاومت کنند. همانطور که در دوران جنگ مردم در برابر فشارها و مشکلات اقتصادی مقاومت پیشه کردند. این فشارها در برابر مشکلات برخی از کشورها بسیار کم است. البته برخی از کشورها وضعیت معیشت مطلوبی دارند چون رویکردشان در سیاست خارجی و داخلی متفاوت است.
با توجه به فشارهایی که روی اروپاییها نسبت به تهدیدات آمریکا برای اجرای « اینس تکس» وجود دارد، برخی بر این اعتقادند که این سازو کار به نحوی اتلاف وقت آن هم با هدف حفظ برجام است، در این صورت ایران باید چه سیاستی در قبال اروپا اتخاذ کند؟
کسی نمیتواند درباره آینده این سازو کار مالی و اجرای آن با اطمینان سخن بگوید بلکه باید فعلا منتظر ماند و نباید از هم اکنون وارد قضاوت زود هنگام شد. در جهان همه چیز سیاه و سفید نیست و باید تبادل نظر و تعامل وجود داشته باشد تا به یک راه حل منطقی دست یافت. از هم اکنون نمیتوان گفت که این سازو کار بد است یا خوب. بلکه مسیر کنونی راهی است که باید آن را پیمود.
بسیاری نگاه مطلوبی نسبت به این ساز و کار ندارند فشارهای اقتصادی روی اقشار فرودست روز به روز شدت مییابد از این رو راه حل منطقی و درست چیست؟ آیا مذاکره با آمریکا میتواند منجر به حل بسیاری از مشکلات از جمله مسائل اقتصادی شود؟
با این سخن که مردم در فشار هستند و آستانه تحمل شان پر شده است کاملا مخالفم. در کدام کشور همه شهرها و استانها از برق، گاز و آب لوله کشی برخوردارند؟ بنابراین مردم نباید فاکتورهای مهم را فراموش کنند. به طور مثال کشورهایی مانند مصر، پاکستان، افغانستان و هندوستان در طول40 سال گذشته هیچ گونه پیشرفتی نداشتند. بنابراین باید اذعان داشت که جامعه ایران زندگی بسیار مطلوبی دارد. امروز مشکل مردم گران شدن یخچال ساید بای ساید است نه معیشت! البته مقصود این نیست که نباید رفاه در جامعه باشد. باید در نظر داشت که تولید ناخالص ملی بسیار پایین است. نرخ بیکاری بالاست و سرمایهگذاری لازم در کشور صورت نگرفته است. از این رو، وقتی ثروت کشور صرف مردم شود قطعا وضعیت بهتر نخواهد بود. مذاکره با آمریکا اکنون بی فایده است. زیرا با افراد
بی هویت مانند جان بولتون روبه رو هستیم. به هیچ روی مشخص نیست که آمریکا به دنبال چیست. این کشور که طی سالهای اخیر سیاست هایش در منطقه شکست خورد، امروز رویکردش نسبت به ایران خصمانه تر شده است. اگر به دنبال وابستگی هستیم این مسئله دیگری است، در این صورت اسباب دست آمریکا خواهیم شد. در غیر این صورت اگر کشوری به دنبال استقلال است ناگزیر باید تبعاتش را بپذیرد. به هر روی باید متذکر شوم که وضعیت مردم ایران نسبت به بسیاری از کشورها مطلوب است.
اما جنابعالی در حالی از عدم وجود مشکل اقتصادی و معیشتی در جامعه سخن میگویید که به نظر از مشکلات اقتصادی در میان لایههای مختلف جامعه بیخبرید!
در لایه مختلف جامعه هستم و میدانم وضعیت چگونه است! مردم نباید خود را با کشورهای اروپایی مقایسه کنند بلکه باید وضعیت معیشتی شان را با کشورهایی چون مصر، هند وپاکستان و افغانستان مقایسه کنند. زیرا ثروت کشور به جای اینکه صرف توسعه و بازسازی کشور شود برعکس صرف مردم شده است. دولت چهار میلیون نفر حقوق بگیر و هشتاد میلیون نفر هم یارانه بگیر دارد. دولت باید کوچک شود و از حجم کارکنانش بکاهد و از ادامه سیاست توزیع پول در میان اقشار مختلف جلوگیری کند. وقتی قوه مجریه همه ثروت و منابع کشور را برای مردم هزینه میکند دیگر پولی در بساط نمیماند چراکه باید منابع سرمایهگذاری میشد تا به موقع از آن بهرهبرداری کرد. مردم میخواهند همه ثروت کشور صرف آنها شود و وضعیت معیشت شان هم مانند اروپاییها باشد! این دو به هیچ روی امکان پذیر نیست. در عین حال نظام هم با اذناب خارجی و استبکار بجنگد. مردم خود به همین سیاستها در انتخابات رای میدهند و این آرا نیز به مفهوم موافقت با همان سیاست هاست.
به عنوان سوال پایانی، اگر یک بار دیگر به عقب بازمیگشتیم و انتخابات ریاست جمهوری 96 تکرار میشد با علم به همه مشکلات اقتصادی وعملکرد ضعیف دولت باز هم از روحانی حمایت میکردید؟ چرا؟
بله، قطعا از روحانی حمایت میکردم. مقصر مشکلات کنونی دولت نیست. یقین داشته باشید امروز اگر هر یک از کاندیدای ریاست جمهوری به جای روحانی در راس قوه مجریه قرار داشت باز هم همین مشکلات بود. حتی اگر بنده هم رئیسجمهور میشدم این مشکلات به مراتب بیشتر بود و بهتر از روحانی عمل نمیکردم.