مدرس و روانشناس بالینی در دانشگاه شهرکرد گفت: بروز بیماری در سالخوردگی منجر به کاهش توانایی و اعتماد به نفس فرد و افزایش وابستگی آنها به دیگران میشود و شدیدترین هراس یعنی پایان زندگی را در او ایجاد میکند که این امر مشکلات روانی وابسته به جسم از قبیل افسردگی، پارکینسون، ناسازگاری و ... را به دنبال دارد.
ناطقان: مژده ارشادی با ارائه تعریفی از سالمندی، اظهار کرد: سالمندی آخرین دوره رشدی افراد است که هر فرد پس از طی مراحل متعدد زندگی و کسب مهارتهای روانشناختی و اجتماعی و نیز گسترش زندگی، به مرحله جمعبندی میرسد.
وی با اشاره به دیدگاه روانشناختی اریک اریکسون، روانشناس آمریکایی به مقوله سالمندی، گفت: طبق عقیده اریکسون رشد روانی و اجتماعی افراد در طول زندگی بر امید یا ناامیدی آنها در دوره بزرگسالیِ دوم که 65 سال به بالا را شامل میشود، بسیار تأثیرگذار است.
عضو انجمن روانشناسی اجتماعی ایران در ادامه تأکید کرد: اعتماد به نفسِ خوب و امیدواری سالمند نشان از آن است که او در دوره پیش از سالمندی در مباحث ازدواج به موقع، فرزندآوری، کسب و کار خوب و .... موفق بوده است و اکنون میتواند فارغ از کسب و کار، در موقعیتی خوب به حیات ادامه دهد.
ارشادی با بیان اینکه سالمندانِ امیدوار و پرتوان طول عمر بیشتری هم دارند، تأکید کرد: این دسته از سالمندان را فرزندان و نوهها دوست دارند، امین نوهها و در اجتماع خود صاحب اعتبار و حضور مثمرالثمر هستند.
وی با اشاره به دسته دوم سالمندان آنان را افرادی خواند که در دورههای مختلف زندگی خود موفق نبوده و اکنون در دوران سالمندی با این مسائل روبرو هستند که آیا موقعیت اجتماعی دارم یا نزد نوه و فرزندان صاحب عزت و احترام هستم یا خیر.
ارشادی سالمندان ناامید را انسانهایی ترشرو، اخمو و نالان برشمرد و افزود: آنان گاه حتی، به دلیل حساسیت شدید، با تمارض و صرفاً برای جلب توجه وانمود به بیماری میکنند و متأسفانه این دسته افراد درگیر بیماریهای مختلف جسمی و روحی میشوند که یا مرگ زودرس به سراغشان میآید یا اینکه زندگی دردناکی دارند.
کارشناس ارشد روانشناسی بالینی تصور غلط جامعه را یادآور شد و افزود: این تصور به غلط جا افتاده است که فرد پس از فاصله گرفتن از کار و فعالیت باید بمیرد و عدمعلاقه به کار، فعالیت جدید، تکاپو و پویایی و در نتیجه یک دوره آسیبزا به او تحمیل میشود که اریکسون این موضوع را رد کرده و معتقد است که ۷۰ سالگی و بالاتر، دورهای زایا، پویا، پرتکاپو و مولد حرکتهای جدید است.
مسائل و مشکلات اقتصادی سالمند
عضو انجمن خانواده درمانی ایران نگرانیها و دغدغههای سالمندان را به سه دسته تأمین امور اقتصادی، درگیر شدن با بیماریها و از دست دادن همسر تقسیمبندی کرد و گفت: افراد معمولا تا ۵۰ سالگی مشغول کارند و در سیستم اقتصادی خانواده حکم وزنه را دارند و وقتی از کار بازنشسته میشوند خود را در چرخه اقتصادی خانواده سهیم نمیبینند و این امر ایجاد کننده حسهای بد و مخرب است.
ارشادی با یادآوری سندروم نورورز یا سندروم جمعه که بر اثر استراحت زیاد و درنتیجه کلافگی ایجاد میشود، گفت: در دوران بازنشستگی و توقف فعالیت اقتصادی سالمند نیز این امر ممکن است حادث شود و به ویژه در مورد آقایان مسائلی از قبیل خانهنشینی و آغاز ناسازگاری با همسر یا فرزندان را به دنبال داشته باشد.
وی وابستگی مالی سالمند به فرزند را دغدغه پر اهمیتی خواند و افزود: بسیاری از افراد پیش از دوران بازنشستگی با رویکردی خساستگونه به جمعآوری پول اقدام میکنند حال آنکه در دوران بازنشستگی علیرغم دارا بودن، به دلیل بیماری و نیاز به کمک فرزندان با مشکلات عدیده روبرو هستند که گاه مشاهده میشود برخی فرزندان در زمان حیات پدر و مادر از آنان درخواست ماترک و ارث و میراث و یا بدتر از آن، علناً آرزوی فوت پدر و مادر را دارند.
عضو انجمن روانشناسی اجتماعی ایران ادامه داد: همین دیدگاهها منجر به نگاه به سالمند به عنوان «سربار» میشود و تمام خانه و زندگی سالمند توسط فرزندان و با دید کاملاً حق به جانب، از وی سلب و در یک چمدان خلاصه میشود که هر ماه باید از خانه این فرزند به آن فرزند جابجا شود.
ارشادی افزود: در بسیاری از موارد نیز سالمند مجبور است تمام خانه خود را به اجبار فرزندان ترک کند و در خانه سالمندان ساکن شود.
وی در ادامه تأکید کرد: با اینحال باید گفت که نگهداری والدین سالمند در این مراکز، آنان را به مراتب سالخوردهتر و به مرگ نزدیکتر میکند، آنان تمام زندگی خود را جمعشده در اتاقک کوچکی میبینند که هیچ مالکیت و مدیریتی بر آن ندارند و حتی قدرت خرید یک خوراکی پیش و پا افتاده نیز از آنان سلب شده است که این موضوع حس شکست و پوچی و به دنبال آن مشکلات عدیده جسمی و روانی را برای آنان در پی دارد.
مشکلات جسمی و روانی سالمند
ارشادی با بیان اینکه زمینه بسیاری از بیماریهای سالخوردگی از قبیل نقرس، فشارخون، روماتیسم پوکی استخوان و ... در جوانی ایجاد میشود، گفت: در سبک زندگی و فرهنگ ما بیشترین تلاش و کمترین استراحت نهادینه شده است و زمینه بسیاری از بیماریها را در ما ایجاد میکند که در سالخوردگی به دلیل کاهش فعالیت و افزایش استراحت، فرصت بروز را پیدا میکنند.
کارشناس ارشد روانشناسی بالینی ادامه داد: بروز بیماری در سالخوردگی منجر به کاهش توانایی و اعتماد به نفس فرد و افزایش وابستگی آنها به دیگران میشود و شدیدترین هراس یعنی پایان زندگی را در او ایجاد میکند که این امر مشکلات روانی وابسته به جسم از قبیل افسردگی، پارکینسون، ناسازگاری و ... را به دنبال دارد.
ارشادی با توجه دادن به یک معضل عمومی در میان بسیاری از سالمندان، بیان کرد: غالباً این گفتوگو میان سالمندان را شنیدهایم که «خدا نکند به خواری بیفتیم، اسیر بستر بیماری و دست این یا آن فرزند شویم، کاش قبل از هر بیماری از دنیا برویم و...»، که این سخنان حاکی از دغدغه نگهدارنده و پرستار در ذهن آنان است.
عضو رسمی ICEEFT کانادا افزود: بسیاری از سالمندان همین دغدغه را دارند و از اینرو از بیم از دست دادن توانایی، همواره مراقب سلامتی خود هستند اما وظیفه اطرافیان در قبال آنان تدوین یک برنامه استراحت هدفمند و با برنامه با تکیه بر دانش و مهارت آنهاست در حالیکه بسیاری از فرزندان جز دغدغه جسمی و بهداشتی سالمندشان به مسائل روحی و روانی او اهمیتی قائل نیستند.
مرگ همسر یا دوستان
ارشادی مرگ همسر را مشکلی متفاوت از دو مشکل اقتصادی و جسمی سالمند دانست و تأکید کرد: سالمند تا زمانیکه همسر یا دوستان همسن و سالش را در کنار خود دارد، ترس عمیق و شدید مردن را حس نمیکند چرا که یک عمر همدم و همراه آنها بوده و مرگ آنها خبر از نزدیکی پایان عمر برای او دارد.
وی افزود: ضمن اینکه با مرگ همسر، فرد سالخورده همدم و دوست بزرگی را که همواره احترام او را به جا میآورد، از دست میدهد و چه بسا بسیاری از فرزندان با مرگ یکی از والدین دیگری را از خانه میرانند و صاحب اموال میشوند.
توانمندی سالمندان
ارشادی در ادامه سالمند را سرشار از تواناییهایی که نباید از آن غافل شد دانست و بیان کرد: بسیاری از پدربزرگها و مادربزرگها فرصت تربیت نسل جدید، یعنی نوهها، در اختیارشان قرار میگیرد و امید عمیق و شادی مضاعفی را در دل آنها ایجاد میکند.
عضو انجمن خانوادهدرمانی ایران یادآوری کرد: افرادی که فرزندشان را برای نگهداری به پدر و مادر سالخوردهشان میسپارند، گاه از شیوه تربیتی صحیح و محبتآمیز پدر و مادرشان شگفتزدهاند و غالباً میگویند «زمانی که پدر و مادر ما بودید از این شیوهها استفاده نمیکردید».
ارشادی ادامه داد: در واقع با سپردن فرزندمان به آنها، از حس پوچی و سودمند نبودن که مهمترین تفکر مخرب دوران پیری است، خارج میشوند.
وی با اشاره به وظایف فرزندان در قبال والدین سالمند، گفت: باید یک برنامه مدون روانشناسانه در جهت افزایش کارآمدی آنها تدوین شود، در مراکز روزنگهدار سالمندان تلاشهایی نظیر گلسازی یا کارهای هنری سالمندان صورت میگیرد اما باید توانایی، علاقه و دانش سالمند را نیز مدنظر داشت، به عنوان نمونه فرصت هنرنمایی برای یک استادکار نجار فراهم شود.
حضور اجتماعی سالمند حذف نشود
عضو سازمان نظام مشاوره و روانشناسی ایران تأکید کرد: باید با پژوهش و مطالعه به نکات روانشناختی سالمندان آگاهی پیدا کرد و سالمند را به سمتی سوق داد که آثاری از خود خلق کند و احساس سودمند بودن داشته باشد.
ارشادی با تأکید بر این نکته که باید برای بهزیستی فیزیکی سالمند برنامهریزی کرد، ادامه داد: برنامههایی از قبیل ورزش، پیادهروی، تفریح و گردش میتواند در بهبود و سلامت جسمی و روحی سالمند مؤثر باشد.
وی با انتقاد از وابستگی تمام و کمال فرزندان به پدر و مادر، بیان کرد: نباید یک کار، مثلاً نگهداری از فرزند را تمام و کمال به والدین سالخورده سپرد و در نقش پادو از آنها استفاده کرد چرا که انرژی سالخوردگی آنها به مرور تحلیل میرود.
ارشادی در پایان بیان کرد: باید سطح فعالیت و حضور اجتماعی سالمند کاهش بیابد اما نباید به صفر برسد و حذف شود، ما میتوانیم با سپردن کارهای سبک، هدفمند و بیآزار به سالمند یک سالخوردگی پربار برای او رقم بزنیم.