بخش مهمی از روند تكامل نرمال فرزندان به همين کجخلقیهای گاه شديد اما دورهای بازمیگردد. ازاینرو نمیتوان هميشه كودكان را مقصر دانست و بايد مقداري هم به آنها حق داد. بااینحال سالانه شمار زيادی از والدين بهواسطه اوقاتتلخیهای مكرر فرزندانشان مجبور میشوند از كمك يك مشاور خانواده يا روانشناس كودكان استفاده كنند.
ناطقان: جرج پمبورکدر كتاب "فرزندم به چه دلیل گریه میکند" دلایل کجخلقی کودکان را چنین شرح میدهد كه كودكان اکثراً به دنبال عدم دستیابی به چيزي كه دوست دارند، براي جلبتوجه و يا به دلايل سادهتری مانند احساس گرسنگي و خستگي گريه میکنند. كودكان بيش از هر زمان ديگري با رسيدن به2سالگي دچار فورانهای احساسي میشوند زيرا براي اولين بار درك ميكنند كه با قدرت تكلم قادر به اثبات خود و حقوحقوقشان هستند و از طرفي ديگر بهصورت همزمان با مفاهيمي نظير استقلال و مديريت نيز آشنا خواهند شد. اما آنچه كاسه صبر والدين را بهتدریج لبريز میکند، چيزي نيست جز کجخلقیهای بیاساس و تهي از علل منطقي قابلدرک.
طبق مقالهای كه بهوسیله ناشر بين المللي اشپرینگر ساینس+بیزینس مدیا به چاپ رسيده است، کجخلقیهای كودكان ممكن است در گروه "ناهنجار و غیرعادی" دستهبندی شوند. اما چه رفتارهايي به اين دسته تعلق خواهند گرفت و والدين بايد چه اطلاعاتي در اين زمينه داشته باشند؟