پنجشنبه ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 25
- تماس با ما
- |
- سخن ناطقان
- |
- پیوندها
- |
- جستجو
- |
- آرشیو
- |
- آب و هوا
- |
- اوقات شرعی
- |
- نسخه موبایل
- |
- RSS
عاقبت به خیری اینجاست
در این بین نکته ای که بسیار حائز اهمیت است، سکانس آخر زندگی مرتضی پاشایی بود که او در آخرین روز های زندگی اش به پدر و دوستانش از حسرتی می گوید که بر دلش مانده و فریاد میزند دلم برای دیدن شش گوشه سالار شهیدان پر می زند
ناطقان: مرتضی پاشایی در عمر کوتاه هنری اش ترانه های متعددی را با مضامین احساسی و عاطفی به زبان آورد و با تکیه بر صداقتش چنان محبوبیتی در بین مردم ایران پیدا کرد؛ که در توصیف شکوه مراسم تشییعش زبان ها قاصرند و فقط باید در وصف این میزان از محبت به یک هنرمند، زبان در کام گرفت و سکوت کرد.
در این بین نکته ای که بسیار حائز اهمیت است، سکانس آخر زندگی مرتضی پاشایی بود که او در آخرین روز های زندگی اش به پدر و دوستانش از حسرتی می گوید که بر دلش مانده و فریاد میزند دلم برای دیدن شش گوشه سالار شهیدان پر می زند . . .
آری مرتضی ویزایش را گرفت؛ و خود را آماده کرد تا در اربعین حسینی پا در قطعه ای از بهشت بگذارد و در بین الحرمین نوای یا حسین(ع) سر دهد؛ اما "اجل" امانش نداد و تقدیر بر آن بود تا پدرش در برابر پیکر بی جان او؛ در مدح جوان کربلا حضرت علی اکبر (ع) نوحه سرایی کند و روح هنرمندن محبوب کشورمان قرین معنویت و آرامشی آسمانی شود.
اما در این بین نباید سرنوشت ظلمانی و شوم آن مزدوری که زبان در جسارت به خاندان عصمت باز کرد را فراموش کنیم؛ و از یاد ببریم شاهین نجفی در روزگاری نه چندان دور با اهانت به امام هادی (ع) به چنان نکبتی در افکار عمومی دچار شد که برای در امان ماندن از خشم مسلمین؛ زندگی اش به کابوسی ترسناک مبدل شد که مرگ آرزویش شود.
در این بین نکته ای که بسیار حائز اهمیت است، سکانس آخر زندگی مرتضی پاشایی بود که او در آخرین روز های زندگی اش به پدر و دوستانش از حسرتی می گوید که بر دلش مانده و فریاد میزند دلم برای دیدن شش گوشه سالار شهیدان پر می زند . . .
آری مرتضی ویزایش را گرفت؛ و خود را آماده کرد تا در اربعین حسینی پا در قطعه ای از بهشت بگذارد و در بین الحرمین نوای یا حسین(ع) سر دهد؛ اما "اجل" امانش نداد و تقدیر بر آن بود تا پدرش در برابر پیکر بی جان او؛ در مدح جوان کربلا حضرت علی اکبر (ع) نوحه سرایی کند و روح هنرمندن محبوب کشورمان قرین معنویت و آرامشی آسمانی شود.
اما در این بین نباید سرنوشت ظلمانی و شوم آن مزدوری که زبان در جسارت به خاندان عصمت باز کرد را فراموش کنیم؛ و از یاد ببریم شاهین نجفی در روزگاری نه چندان دور با اهانت به امام هادی (ع) به چنان نکبتی در افکار عمومی دچار شد که برای در امان ماندن از خشم مسلمین؛ زندگی اش به کابوسی ترسناک مبدل شد که مرگ آرزویش شود.
مخاطبين ارجمند
لطفا از نوشتن نظرات بصورت فينگليش (حروف لاتين) خودداري كنيد. " ناطق " به دلايل اخلاقي از انتشار نظراتي كه داراي توهين يا افترا به شخصيت هاي حقيقي يا حقوقي باشد معذور است. تلاش ما بر اين است , انتشار نظرات مخاطبين ارجمند در سريعترين زمان ممكن انجام شود , لذا براي نمايش نظراتتان شكيباباشيد.
اون هنرمند سالمی بود و بخاطر همین انقدر تو دل مردم جا داشت
مرتضی جونم دلش کربلا میخواسته
اتفاقا احسان علیخانی هم میگفت که مرتضی بهش گفته دلش کربلا میخواد
جیگرم سوخت
راست میگن رو ظاهر قضاوت نکنید
اون دنیا هم جوابی نخواهیم داشت/ مگر اهل بیت شفاعتمون کنه
پس لطفا پز روشنفکری نیاید
من شخصا مرتضی رو بخاطر عقاید پاکش تحسین میکنم
با اینکه خودم حجابم خوب نیست
اما امروز از دیدن دخترای بی حجاب تو مراسم تشییع حس خوبی نداشتم
ببینید چه راحت مرتضی مرد؟
فکرش هم می کردیم؟
شاید نوبت ما هم نزدیک باشه
یخورده به ظاهر و رفتارمون توجه کنیم
یااااااااااااااااااا حسین
یعنی منم باید اعتراف کنم؟
راستش با مرگ مرتضی منم حس کردم که مرگ خیلی بهم نزدیکه و خییییییییییییلی باید مراقب باشم.
نمیدونم خدا ساپورت پوشیدنمو تو مراسم تشییع می بخشه!
از امشب با خودم عهد کردم که مراقب پوشش و زبونم باشم
روحش شاد
ان شاالله بهترن جایگاه را در آن دنیا داشته باشد.
آمین
مرده آن است که نامش به نکوشش نبردند.
مرتضی هیمشه تو خاطر ما زنده .
روحش شاد
صبر میکنم یکم از مراسم خاک سپاری پاشایی بگذره و برم رو قبرش بشینم و گریه کنم
من که صدا خوبی ندارم و همه بابت حرف زدنم مسخرم میکنن ولی عشقم پاشایی بهترین صدا ایران داره
میدونم پاشایی منو هیچ چی خودش حساب نمیکنه ولی همیشه عاشقشم
....................................
مرتضی جان روحت شاد ....
عاشقانه دوستتون دارم.
هاهاهاها
کدام ماندگاری کدام ستاره شدن
فکر میکنین جان لنون مرده
چه تاریخی هم واسش درست میکنی
انگار مثلا چه کسی بوده چه رخدادی بود تو موسیقی
تمام این چندسال فقط CD یکی هست رو داشتم ولی همیشه یه گوشه افتاده بود...یه دونه از کنسرتاشم نرفتم...چون خبر نداشتم...
ولی...
ولی از وقتی مرتضی مرده:
همش تو خوابمه،تو رویاهامه،بیشتر گریه هام به خاطر اونه،انقدر با خدا دربارش صحبت میکنم که گاهی حس میکنم خدا هم دیگه خسته شده،حتی الآن دارم آهنگ دروغ دوست داشتنی رو گوش میدم،امروز وقتی خانم ادبیاتمون گفت یه انشا درباره یه کسی بنویسید که خواننده هست،بازیگر هست یا...من فوری مرتضی رو انتخاب کردم،دیگه فکر کنم کل مدرسه ی من میدونن عاشق مرتضی هستم...،هروقت آهنگاشو میشنوم یا دربارش حرف میزنم یا حتی الآن که دارم این پیام رو مینوسم بغضم گرفته...
من دوسش دارم...
انداره ستاره های آسمون،دلم میخواد زودتر برم پیشش،به مریم قاسمی حسودیم میشه...،تو کتابمون وقتی نویسنده ی درس اسمش مرتضی باشه من دور اسمش قلب میکشم...،ولی همیشه خودم رو لنت میکنم که چرا انقدر دیر؟چرا؟من...
من دوســـــــــــــــش دارم