نخبه فردی است که در رشتهای خاص نسبت به دیگران برتری دارد و بنابر یک تقسیمبندی افراد دارای هوشبهر بالاتر از 130، تیزهوش و کودکان دارای هوشبهر بین 140 تا 170 را متمایز و سرآمد گویند.
ناطقان: در واژهشناسی (ترمینولوژی) آموزش و پرورش در تعریف واژه نابغه/Genius آمده است: کسی که دارای هوش و استعداد، مهارت یا توانمندی فوقالعاده خدادادی است.
کسی که دارای هوش و استعداد فوق العاده است؛ مفرد نوابغ.
نابهنجار/Abnormal: هر عمل یا هر نوع فعالیت اخلاقی یا فکری که از حد معمول و متوسط یا ایدهآلهای فرهنگی جامعه انحراف و واگرایی حاصل شده باشد. این اصطلاح به صور گوناگون در ارتباط با انحرافهای کاملاً کمی در تحلیلهای آماری و نیز الگوهای رفتاری افراد بهکار میرود. از دیدگاه ذهنی پدیدههایی که سبب درد و رنج افراد شده و افراد را به کمک فرا می خواند، از دیدگاه نظری این واژه هر نوع انحرافی را از مفهوم تئوری عملکرد صحیح که نشانه بیماری روانی باشد، نشان میدهد.
غیرطبیعی، غیرعادی، بهطریق و روش غیرمعمول.
نابینا [دانشآموز]/Blind Students: دانشآموزی که فاقد بینایی است یا میزان باقیمانده بینایی او، علیرغم استفاده از وسایل کمک بینایی، به حدی کم و محدود است که ایجاب میکند آموزش او از طریق آموزشهای ویژه نابینایان و خط بریل صورت پذیرد. به عبارت دیگر، دانشآموزی که حداکثر بینایی اصلاح شده وی از بیست به دویست کمتر یا زاویه دید او در بزرگ ترین قطر از بیست درجه بیشتر نباشد.
کسی که چشمش نمیبیند، ویژگی چشمی که توانایی دیدن ندارد، آن که بینایی ندارد، مقابل بینا
ناتواناییهای یادگیری [دانشآموز]/Specific Learning Disability: دانشآموز استثنایی که با وجود برخورداری از هوش طبیعی و نداشتن نقایص جسمی، آسیبهای شدید مغزی و مشکلات شدید اجتماعی- عاطفی، قادر به بهرهگیری کامل از امکانات آموزشوپرورش عادی نبوده و در یک یا چند ماده درسی ضعف محسوس و مشهود داشته باشد.
ناحیه/Area/Region/District: مکان، عرصه، فضای یا محدوده جغرافیایی که به واسطه یک یا چند ویژگی معین، از عرصههای پیرامونی متمایز باشد. گاهی به مفهوم عام ناحیه و منطقه بهصورت مترادف مورد استفاده قرار میگیرند؛ اما ناحیه در مفهوم خاص و در مباحث مرتبط با سطح و منطقهبندی، از نظر وسعت و جایگاه، عرصهای کوچکتر از منطقه را در بر میگیرد.
قسمتی از شهر در تقسیمات اداری، بخش، جانب، جهت، طرف، کرانه، قسمتی از کشور.
ناسازگاری/Maladapted/Maladjusted/Incompatibility: فقدان رابطه انطباقی یا ناتوانی فرد در برقراری ارتباط با دیگران و محیط خود. بهطور کلی، این اصطلاح در ارتباط با معیارها و ارزشهای اجتماعی و فرهنگی بهکار میرود. هر چند میتوان آن را در مورد حالات زیست شناختی نیز مورد استفاده قرار داد.
ناسازواری، بدسلوکی، بدرفتاری، سازگاری نداشتن، ناسازگار بودن، ناهماهنگی، مخالفت.
ناسخ و منسوخ/Effective Laws and Abolished Laws: اسقاط اعتبار یک قانون بهوسیله قانون دیگر، توسط مرجعی که به لحاظ قانون حق این کار را دارد. در این حالت قانون اسقاط شده را «منسوخ» و قانون اخیر را «ناسخ» میگویند.
باطل کننده، نسخ کننده، فاقد رواج یا اعتبار پیشین، باطل کردن، رد کردن، از بین بردن، برگرداندن چیزی، کسی که از روی کتاب یا نوشته ای نسخه برداری میکند؛ ویژگی آیاتی که یکی دیگری را نسخ میکند، از روی نسخهای دوباره نوشتن و نقل و قول کردن، برافتاده، نسخه بردار، رونویسی کننده.
ناشنوا [دانشآموز]/Deaf/Hearing Impaired Students: دانشآموز استثنایی که میزان نقص شنوایی او هفتاد دسی بل یا بیشتر بوده و علیرغم بهرهگیری از وسایل کمک شنوایی، نتواند از قدرت، توانایی و مهارتهای ارتباط شنوایی و کلامی به نحو مطلوب استفاده کند.
کسی که نمی شنود، آنکه مایل به شنیدن نیست، کسی که سخن کسی را قبول نمیکند، اصم.
ناظر/Observer: فردی که عمل یا اعمال اشخاص یا نماینده آنان را مورد توجه قرارداده و صحّت و سقم آن عمل یا اعمال را به مقیاس معینى که معهود و مشهود است، مى سنجد و براى این کار اختیار قانونی دارد.
کسی که برکاری نظارت و رسیدگی میکند، مشاهده کننده، مراقب، نگاه کننده، نظر کننده، بیننده، دیدبان، کسی که برای نظارت و رسیدگی بهکاری معین میشود.
نانو تکنولوژی/Nanotechnology: عمل یا فرآیند دستکاری آگاهانه و روشمند ساختار اتمها و مولکولها، با هدف ساختن مواد، ماشینها و ابزارهای بسیار کوچک و ریز با کاربردهای خاص در سطح مولکول.
از جمله کاربردهای نانو فناوری را میتوان به ساخت الیاف بسیار محکم، ماشینهای کوچک برای دارو رسانی به داخل بدن، ساختن فرآوردههای محکم و ارزان، ساخت کامپیوترهای کوچک با ظرفیت ذخیره سازی تریلیونها بایت اطلاعات و در نتیجه جلوگیری از تخریب جنگلها برای تهیه کاغذ، صرفهجویی در مصرف انرژی، باطریهای خورشیدی در ابعاد مولکولی با کاربردهای متعدد، محصولات غذایی ارزان از طریق مایکرو ویوهایی در ابعاد مولکولی که بهصورت هوشمند مواد موردنیاز را از هوا و خاک به درون خود جذب میکند و مواد غذایی مورد نظر را تهیه میکند، مواد جدید، رنگها و داروها، پارچههای همیشه تمیز، بتونهای مقاوم، تجزیه مواد آلوده کننده محیط و تصفیه آب، از این قبیل است.
نانوفناوری؛ نانو یک کلمه یونانی و به معنای کوتوله است و فناوری یعنی کاربرد عملی علوم در صنعت و تجارت، یک نانو به لحاظ ریاضی معادل با یک میلیاردم متر و به ضخامت سه اتم است.
نتایج یادگیری/Learning Outcomes: انتظارات یادگیری از دانشآموزان که با توجه به اهداف جزئی دروس تنظیم میشود و مبنای ارزشیابی از فراگیران در حیطهها ی شناختی، مهارتی و نگرشی قرار میگیرد و انتظار میرود که فراگیران در پایان یک دوره درسی به این اهداف دست یابند.
ماحصل یا سرانجام آموزش، جمع نتیجه.
نخبه [دانشآموز] و احراز نخبگی/Elite & Elitism/Gifted Students: کودکی که با کمک فکر و استدلال و استفاده از فرآیندهای ذهنی عالی بتواند قضاوت صحیح داشته و دارای استعداد خاص در کارهای خلاق باشد. شخصیّتی برگزیده، ممتاز، دانا و واجد استعداد و تواناییهای ذهنی فوقالعاده که ذاتاً دارای امتیازات هوشی، جسمی و روانی است. این توانایی و استعداد از مواهبی است، طبیعت در وجود او عاریت نهاده و ممکن است کلی یا استعدادی خاص، نظیر استعداد موسیقی یا ریاضی باشد.
به بیان جزئیتر، نخبه فردی است که در رشتهای خاص نسبت به دیگران برتری دارد. کودکانی را که طبق تقسیمبندی وکسلر دارای هوشبهر بالاتر از 130 برخوردارند و بهدلیل برخورداری از تواناییهای درخشان و عملکرد بالای آموزشی، به برنامهها و خدمات آموزشی متمایزی، فراتر از آنچه در برنامه مدارس عادی ارائه میشود، نیاز دارند، تیزهوش و کودکان دارای هوشبهر بین 140 تا 170 را متمایز و سرآمد گویند.
پیشرسی استعداد و برتری نسبت به همسالان، آفرینندگی و ابتکار در انجام کارها، تفکّر انتزاعی و خلاقیت، سرعت و سهولت در یادگیری و تمایل به رقابت با کودکان بزرگتر از سن تقویمی خود، از معیارهای اصلی سرآمدی است.
فردی برجسته، باهوش، مستعد، خلّاق، کارآفرین، کارآمد و با نبوغ فکری که در رشته یا زمینه خاصی دارای تخصص یا مهارت بوده و در آن زمینه فعالیت داشته و اثرگذاری وی در تولید و گسترش علم و هنر و فناوری و فرهنگ سازی و مدیریّت کشور محسوس است و با فعالیت ذهن خود و ایجاد نـوآوری موجـب سرعت بخشیـدن به رشـد و توسعـه کشـور و اعتلای جامعه انسانی میشود. نخبگان به دو گروه کلی تقسیم میشوند: نخبگان فکری و نخبگان ابزاری، نخبگان ابزاری صاحب قدرت سیاسی و اقتصادی هستند و نخبگان فکری افرادی هستند که اندیشه، فکر، روشهای بهینه، تئوری، آیندهنگری و دوراندیشی تولید و روشهای عقلایی تحقق اهداف را مشخّص میکنند. البته نخبه ابزاری میتواند در عرصه سیاست یا نظام اقتصادی، از تواناییهای فکری نیز برخوردار باشد. احراز نخبگی افراد بر اساس آییننامه پیشنهادی هیئتامنا و تصویب شورایعالی انقلاب فرهنگی است.
الیت یا نخبه، بهمعنی والاترین، عالیترین و سرآمدان، برگزیدگان، برگزیدن، زبده، گلچین، ممتاز، طبقه ممتازه هر جامعه و بهخصوص طب. از ریشه واژه لاتینی «الیگره» به معنای «انتخاب» یا «انتخاب کردن» مشتق شده است که در مفهوم ابتدایی برای بیان کیفیّت کالاهایی بهکار برده میشد که دارای مرغوبیت و برتری خاصی نسبت به سایر کالاهای مشابه بودهاند، فرهیختهترین طبقات یک جامعه، آنان که تواناترین افراد در اداره مؤثر جامعه و خدمت بودند، آنچه بهتر از دیگران و شایسته گزینش باشد، انتخاب شده از هرچیز، صاحبان فکر، شخصیّت و تواناییهای وسیع فکری و سازماندهی، سرآمد، هوشمند، با هوش، زرنگ، هوشیار، برگزیده.