کد خبر: ۱۳۳۲۵۱
تاریخ انتشار: ۰۱ فروردين ۱۳۹۷ - ۲۱:۴۴
دختر جوان کنار قبر پدر بزرگ خود، با زدن رگ دست خودکشی کرد.
ناطقان: حدود دهه ۷۰ بود. یک روز اول وقت که در محل کار حاضر شدم، خبر خودکشی شهروندی را در سازمان شنیدم. چون محلی که این اتفاق افتاده بود نزدیک بود، به همراه چند نفر از همکاران در محل حاضر شدیم.

متأسفانه دختری جوان بود و در کنار قبر کسی که معلوم شد پدر بزرگش است، رگ دستهایش را بریده بود و به همین علت از دنیا رفته بود.
 
مدیر عامل وقت سازمان هم در محل حاضر بودند تا پس از حضور همه مسئولین دولتی مرتبط با موضوع و خانواده متوفی، اقدامات لازم انجام شود.
 
در این بین یکی از همکاران من با ابراز تأسفی عمیق گفت: صبح زود که در محل کارم که آدرس دهی قبور مردم را بعهده دارم، این بنده خدا آمد و ضمن ارائه نام و مشخصات پدربزرگش، آدرس مزار آن مرحوم را پرسید و من هم بر حسب وظیفه راهنمایی کردم و او رفت.
 
رفتارش هم خیلی عادی و معمولی بود.‌ ای کاش ما می‌فهمیدیم که قصدش چیست؟ تا از این کار غلط جلوگیری می‌کردیم و‌ ای کاش با کمی تفکر می‌توانست راهی خداپسندانه و منطقی‌تر برای حل مشکلاتش پیدا کند.
 
بعضی مواقع انجام وظیفه هم، بر روح و روان ما چنگ می‌اندازد و آن هم دیدن مرگ هموطنان است. یا مشاهده خانواده‌های داغدار و متألم؛ که رسالت کاری ما و تعهدمان در قبال خدمت به آن‌ها را دو چندان می‌کند هرچند که ما هم هراز گاهی با آن‌ها گریه می‌کنیم. 

بر اساس خاطره حسین گودرزی کارمند بهشت زهرا

منبع: میزان
نام:
ایمیل:
* نظر:
مخاطبين ارجمند
لطفا از نوشتن نظرات بصورت فينگليش (حروف لاتين) خودداري كنيد. " ناطق " به دلايل اخلاقي از انتشار نظراتي كه داراي توهين يا افترا به شخصيت هاي حقيقي يا حقوقي باشد معذور است. تلاش ما بر اين است , انتشار نظرات مخاطبين ارجمند در سريعترين زمان ممكن انجام شود , لذا براي نمايش نظراتتان شكيباباشيد.
پربازدید ها
آخرین اخبار
پربحث ترین عناوین