کد خبر: ۲۵۸۴۳۱
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۹۹ - ۲۱:۰۰
نازنين چشم به شط دوخته بود فارغ از عاشق دلسوخته بود.....

شعرهای ایرج میرزا , ایرج میرزا






 عاشقي محنت بسيار كشيد

تا لب دجله به معشوقه رسيد

نا شده از گل رويش سيراب

كه فلك دسته گلي داد به اب

نازنين چشم به شط دوخته بود

فارغ از عاشق دلسوخته بود

ديد در روي شط ايد به شتاب

نو گلي چون گل رويش شاداب

خواست كازاد كند از بندش

اسم گل برد در اب افكندش

خوانده بود اين مثل ان مايه ناز

كه نكويي كن ودر اب انداز

گفت به به چه گل زيباييست

لایق دست چو من رعنایی است

حيف ازون گل كه برد اب او را

كند از منظره ناياب او را

گفت رو تا كه زهجرم برهي

نام بي مهري بر من ننهي

مورد نيكي خواصت كردم

از غم خويش خلاصت كردم

باري ان عاشق بيچاره چو بط

دل بدريا زد وافتاد به شط

ديد ابيست گوارا ودرشت

بنشاط امد ودست از جان شست

دست پايي زد وگل را بربود

سوي دلدارش پرتاب نمود

گفت كاي افت جان سنبل تو

ما كه رفتيم بگير اين گل تو

بكنش زيب سر اي دلبر من
















ياد ابي كه گذشت از سر من

جز براي دل من بوش مكن

عاشق خويش فراموش نكن

خود ندانست مگر عاشق ما

كه زخوبان نتوان خواست وفا

عاشقان گر همه را اب برد

خوب رويان همه را خواب برد

 

منبع:irajmirza-sher.blogfa.com


نام:
ایمیل:
* نظر:
مخاطبين ارجمند
لطفا از نوشتن نظرات بصورت فينگليش (حروف لاتين) خودداري كنيد. " ناطق " به دلايل اخلاقي از انتشار نظراتي كه داراي توهين يا افترا به شخصيت هاي حقيقي يا حقوقي باشد معذور است. تلاش ما بر اين است , انتشار نظرات مخاطبين ارجمند در سريعترين زمان ممكن انجام شود , لذا براي نمايش نظراتتان شكيباباشيد.
پربازدید ها
آخرین اخبار
پربحث ترین عناوین