راز کلبه وحشت انزلی چیست؟

ناطقان: بی‌شک تاکنون چندین فیلم در ژانر وحشت دیده‌اید و حتما ترسیده‌اید. حالا چشم‌هایتان را ببندید تا شما را به یک مکان عجیب در شمال ایران ببریم. بعد از معرفی و بازکردن چشم‌هایتان اختیار اینکه به این نقطه سفر کنید یا نه با خودتان خواهد بود.

در خیال خود تصور کنید با ما قرار است به محوطه تاریخی هفت‌دغنان و روستای بهمبر صومعه سرا بیایید. اگر باهم به قسمت شرقی روستا برویم، کلبه‌ای متروکه و مرموز در آن وجود دارد که افسانه‌های ترسناک زیادی درباره‌اش گفته می‌شود. حتی محلیان و ساکنان این منطقه به هیچ وجه به این کلبه متروکه نزدیک نمی‌شوند.

همچنان چشم‌هایتان را باز نکنید تا باهم به سال ۱۳۶۵ برگردیم تا یکی از ماجرا‌هایی که درباره این کلبه گفته می‌شود را از نزدیک در خیالمان بازسازی کنیم. ماجرای سفر ۴ پسر را که در سال ۱۳۶۵ به این روستا رفته بودند. در خیال خود فراموش نکنید که کلبه در دل جنگل قرار دارد و شب مانی در جنگل به اندازه کافی وهم‌آلود هست.

این چند پسر تصمیم می‌گیرند که برخلاف تمام حرف‌ها، شب را در کلبه بمانند. شب که می‌شود، ۲ نفر از این ۴ پسر به دلیل اتفاقی نامعلوم از کلبه وحشت پا به فرار می‌گذارند. اما ۲ نفر دیگری که در آن جا می‌مانند، به سرنوشت غم‌انگیزتری دچار می‌شوند. گویا یکی از آن‌ها در همان کلبه از ترس، جان خود را از دست می‌دهد که دلیل آن هنوز هم مشخص نیست و دیگری که زنده مانده بود، دیوانه می‌شود و هرگز دیگر به حالت عادی خود برنمی‌گردد.

همچنان چشم‌های خود را بسته نگه دارید و به ۴ سال بعد از این واقعه بروید. زیرا همین ماجرا را درباره ۳ دختر نیز تعریف می‌کنند؛ ۳ دختر به روستای هفت دغنان و کلبه وحشت می‌روند. می‌گویند که ۲ روز بعد مردم محلی، دختری را در اطراف کلبه پیدا کرده‌اند. دختر شوکه شده بود و از ترس می‌لرزید. به کمک برخی افراد وارد خانه شدند و ۲ دختر دیگر را در حالی پیدا کردند که جانشان را از دست داده بودند. علت مرگ هر دو، سکته و مرگ آنی تشخیص داده شده بود.

حالا چشم‌هایتان را باز کنید. اگر چه هریک در تصور خود این ماجرا‌ها را هرطور که دوست داشته‌اید کارگردانی کرده‌اید، اما بی‌شک منکر این موضوع نخواهید شد که ترسیده‌اید و حتی از سر کنجکاوی هم که شده شاید دلتان نخواهد رفتن به چنین کلبه‌ای را آن هم وسط یک منطقه جنگلی ترسناک امتحان کنید.