عبدالناصر همتی رییس کل پیشین بانک مرکزی میگوید: سال ۱۳۹۹ که همزمان با پایان دولت ترامپ و اوج فشار آن بر ایران بود، ما مشکل ارزی پیدا کردیم. با مسئولان روسیه صحبت کردیم که خط اعتباری برای واردات گندم و ذرت به ما بدهند که آنها هم قبول کردند. البته، بر اساس قوانین آنها نمیتوانستند به دولت وام دهند مگر در زمینه پروژه، پس قرار شد به بانکهای خصوصی اعلام کنند که به ما اعتبار بدهند و دو سال بعد که شرایط بهتر شد، آن را بازپس دهیم. این بانکها گفتند بهره ارزی ۱۴ درصد است که یکجور ترکمانچای بود.
ناطقان: عبدالناصر همتی رییس کل پیشین بانک مرکزی میگوید: سال ۱۳۹۹ که همزمان با پایان دولت ترامپ و اوج فشار آن بر ایران بود، ما مشکل ارزی پیدا کردیم. با مسئولان روسیه صحبت کردیم که خط اعتباری برای واردات گندم و ذرت به ما بدهند که آنها هم قبول کردند. البته، بر اساس قوانین آنها نمیتوانستند به دولت وام دهند مگر در زمینه پروژه، پس قرار شد به بانکهای خصوصی اعلام کنند که به ما اعتبار بدهند و دو سال بعد که شرایط بهتر شد، آن را بازپس دهیم. این بانکها گفتند بهره ارزی ۱۴ درصد است که یکجور ترکمانچای بود. هم من و هم آقای روحانی مخالفت کردیم.
هفته نامه صدا: عبدالناصر همتی رییس کل پیشین بانک مرکز ی می گوید: سال 1399 که همزمان با پایان دولت ترامپ و اوج فشار آن بر ایران بود، ما مشکل ارزی پیدا کردیم. با مسئولان روسیه صحبت کردیم که خط اعتباری برای واردات گندم و ذرت به ما بدهند که آنها هم قبول کردند. البته، بر اساس قوانین آنها نمیتوانستند به دولت وام دهند مگر در زمینه پروژه، پس قرار شد به بانکهای خصوصی اعلام کنند که به ما اعتبار بدهند و دو سال بعد که شرایط بهتر شد، آن را بازپس دهیم. این بانکها گفتند بهره ارزی 14درصد است که یکجور ترکمانچای بود. هم من و هم آقای روحانی مخالفت کردیم
با تکمیل ثبت نام در او ام پی فینکس «7000 ساتوشی بیت کوین» هدیه بگیرید!
مهمترین بخش های گفتگو با همتی به شرح زیر است:
*من در انتخابات بر حکمرانی اقتصادی و رفع تحریمها تاکید کردم؛ اگر این سیاست را پیش میبردند، وضعیت کشور متفاوت از امروز بود.
* آقای رئیسی و مقامات دولت بارها و بارها گفتهاند که سفره مردم را به تحریمها گره نزدهاند؛ وقتی تحریمها نمیگذارد درآمد صادرات داشته باشید و واردات با قیمت مناسب انجام گیرد، خودبهخود تحریم به سفره مردم وصل میشود.
* اگر میخواهند به دنیا سیگنال بدهند که باوجود تحریمها محکم ایستادهاند، حذف ارز 4200 تومانی که سیگنال معکوس بود! آنچه رخ داد و اعتراضات اجتماعی که صورت میگیرد، سیگنال بسیار بدی بود که تبدیل به نقطهضعف مذاکرهکنندگان شد.
* اگر مبادلات آزاد خارجی و امکان کسب درآمد ارزی را اصلاح نکنیم، اصلا مهم نیست رئیسجمهوری چه کسی باشد. هرکس در این سمت قرار گیرد، مشکلات ادامه مییابد. البته، این به معنی تفاوت نداشتن دولتها نیست.
* در مناظرههای انتخاباتی، آقای رئیسی گفت که من همه اقتصاددانان را به خط میکنم و نظراتشان را میگیرم و اجرایی میکنم. من همانجا پاسخ دادم که حتی اگر چنین کنید، بینش اقتصادی برای جمعبندی ندارید.
* همهکسانی که در جریان اصولگرا نبودند و میخواستند در انتخابات رأی دهند، به من رأی دادند و بقیه اصلا پای صندوق نیامدند. 15میلیون نفر کمتر از سال1396 در انتخابات 1400 رأی دادند. بنابراین، اگر چهرههای شناختهشدهتر هم تایید میشدند، همین حدود رای میآوردند.
* من معتقدم اگر در گفتوگوها، مکاتبات و جلسات با رهبری و مسئولان عالی نظام درست مسایل تبیین شود و واقعیتها و پیامدها با نگاه کارشناسی گفته شود، همراهی خواهند کرد. درباره برجام هم، وضعیت همین است.
* چگونه است در دولت هاشمی این سیاستها را تعدیل ساختاری و دستور صندوق بینالمللی پول میدانستند و حالا که خودشان اجرا میکنند، اسمش را گذاشتهاند جراحی اقتصادی؟
* اینکه دولت انتظار دارد همه افزایش 57درصدی حقوق کارگران را از جیب کارفرما تامین کند، در این شرایط رکود اقتصادی منطقی نیست، خود دولت هم باید نقشی داشته باشد.
* من در تلاشم وظیفهام در برابر آن دوونیممیلیون نفری که به من رأی دادهاند، ایفا کنم و با توییتها و موضعگیریهایم توضیح دهم که اگر من مسئولیت داشتم، چه میکردم و بهنوعی، تریبون رایدهندگان به خودم هم هستم.
*عدهای میگویند فلانی از الان برای انتخابات بعدی فعال شده، درحالیکه من اصلا به این موضوع فکر نکردهام.
* من نمیدانم علت ردصلاحیت افراد شناختهشده مخصوصا آقایان لاریجانی و جهانگیری چه بود و هیچکس هم بهطور دقیق این موضوع را توضیح نداد. بارها گفتهام متأسفم که بخشی از جامعه که قصد شرکت در انتخابات را داشتند، با این ردصلاحیتها گزینه خود را از دست دادند. البته، بر این باورم که تائیدصلاحیت این افراد هم نمیتوانست تأثیر چندانی در نتیجه انتخابات داشته باشد.
*همانطور که حرکت یکبعدی به سمت غرب اشتباه است، حرکت یکبعدی به سمت شرق هم اشکال دارد.
* اگر خروجی عملکرد دولت در بهبود معیشت و رفاه مردم مثبت باشد، اینکه قرارداد با چه کشوری بسته شود، مهم نیست؛ از جمله با چین و روسیه.
*بر این باور نیستم که مذاکرات وین به نتیجه نرسد، تصورم میکنم اختلافات نهایتا حل شود و توافق صورت میگیرد.
*بانکهای روسی میخواستند برای واردات گندم اعتبار با بهره 14درصد به ما بدهند که قرارداد ترکمانچای بود؛ هم من و هم آقای روحانی مخالفت کردیم و نپذیرفتیم.
*اگر قدرت خرید مردم بالا نرود و مشکلات اقتصادی رفع نشود، در عرصه خارجی هم بهمرور درگیر مشکلات و گرفتاریهای همهجانبه میشویم.
محمدجواد روح، سمیه متقی: همه ما بارها در برابر این واکنش به اسامی کاندیداها بهویژه در انتخابات ریاستجمهوری بودهایم که «سروته یک کرباس هستند» و چه فرقی میکند که چه کسی روی کار باشد. جواب این سخن را با بررسی تاریخی میتوان داد و مثلاً گفت که شرایط و پیشرفت اقتصادی در دوره اصلاحات و ریاستجمهوری سیدمحمدخاتمی را نمیتوان با سایر دولتها مقایسه کرد. این یک روی سکه پاسخگویی و واکنش است؛ اما روی دیگری هم وجود دارد که بهصورت کوتاهمدت و بررسی تصمیمات احتمالی سایر کاندیداهای همدوره در یک انتخابات نسبت به عملکرد رئیسجمهور وقت به ارزیابی موضوع بپردازیم. یک سال از انتخابات ریاست جمهوری میگذرد و بهجز عبدالناصر همتی، تک کاندیدای غیراصولگرا، سایر کاندیداها با گرفتن پست و مقام بهزعم خود بخشی از کار را دست گرفتهاند و حال میماند این سؤال که اگر همتی رئیسجمهور شده بود؛ آیا تصمیماتی غیر ازآنچه دولت وقت اتخاذ کرده، میگرفت؟ یا میتوانست مسیری غیر آنچه سیدابراهیم رئیسی طی کرده را بپیماید و مانع از بدتر شدن اوضاع و هجوم مشکلات بر جامعه شود؟ یک سال پس از انتخابات 28 خرداد 1400، برای پاسخ به این سؤالات به سراغ او رفتیم و تحلیل و برنامهها و نظراتش را پیرامون وضعیت کشور و تصمیمات اتخاذشده از سوی دولت جویا شدیم. همتی در بخشی از این گفتگو تصریح کرد: «برخی میگفتند که عامل وضع موجود 60 درصد داخلی و بقیه تحریمهاست؛ عدهای آن را حتی تا 95 درصد هم رساندند. دراینبین البته من معتقدم اصلاً 100 درصد عاملیت داخلی است. اگر مشکل حکمرانی حل شود، همه مشکلات از جمله تحریمها هم حل میشود. این تحریمها هم ناشی از تصمیمات ما بوده است و باید دربارهاش تدبیر کنیم».
*یک سال پس از انتخابات 1400 شاهد آن هستیم که دلار از 32 هزار تومان گذشته، برجام تقریباً به پایان رسیده و تورم مخصوصا در مشکن، مواد غذایی و کالاهای اساسی مردم از 50درصد هم گذشته است. اگر در 28خرداد 1400، عبدالناصر همتی رئیسجمهور ایران شده بود، شرایط چه تفاوتی با الآن داشت؟ آیا تضمینی وجود داشت که این روند انزوای جهانی و فروپاشی اقتصادی کمتر باشد؟
در همان انتخابات 1400 به این موضوع اشارهکرده بودم که مجموعهای از مشکلات ریشهای در اقتصاد وجود دارد که تا حل نشود، مسائل معیشتی و تورم حلشدنی نیست. زمانی که میخواستم رئیس بانک مرکزی بشوم، برنامهای به آقای روحانی دادم که این موضوع را در آن پیشبینی کرده بودم.در برنامهام به این مشکلات اشارهکرده و تأکید هم کرده بودم که در تحریم این مشکلات انباشتهشده سرباز میکند؛ رشد مثبت نقدینگی، ساختار ناتراز و بحرانی سیستم بانکی، وضعیت بحرانی تأمین اجتماعی و صندوقهای بازنشستگی در کنار نبود ارتباط منطقی و تعاملی با اقتصاد جهان وقتی با تحریمها همزمان بشود، یعنی آن زمان که منابع درآمدی دولت محدود میشود، ضامن این بمب کشیده و انفجار شکل میگیرد. سالهای 90، 91 و سالهای 97،98 این اتفاق افتاد. در همان زمان انتخابات هم گفتم که میشود چارهجویی کرد. راهکار هم این بود که حکمرانی درست اقتصادی حاکم شود. در این برنامه رابطه دولت و بانک مرکزی و نظام قیمتگذاری اصلاح میشود و شاهد کاهش و رفع کسری بودجه خواهیم بود. شاید در ابتدا این تغییرات کماهمیت جلوه کند، اما از نگاه من تعیینکننده است. کسری بودجه عامل رشد نقدینگی بهطور متوسط 27 درصد در سال است. الآن رابطه بانک مرکزی و دولت بهگونهای است که دولت هرلحظه به خود اجازه میدهد چک بیمحل برای بانک مرکزی بکشد. هیچجای دنیا بانک مرکزی اینگونه پاسخگوی تأمین منابع دولت نیست؛ مگر در شرایط خاصی مانند کرونا که بانکهای مرکزی به کمک دولتها آمدند و پول چاپ کردند؛ توجه داشته باشید این اتفاق در زمانی بوده که اگر چنین کمکی صورت نمیگرفت، اقتصاد این کشورها از هم میپاشید و رکود سختی اتفاق میافتاد.
*شما استقلال بانک مرکزی را بهعنوان وعده انتخاباتی مطرح کرده بودید. در این راستا چه برنامهای مدنظرتان بود؟
بخشی از حکمرانی اقتصادی مدنظر همین است و مفهومش این بود که بانک مرکزی نباید مجبور شود بیانضباطی مالی دولتها در رابطه با درآمدها و هزینههایشان را جبران کند. معمولاً بار این عمل دولت بر دوش بانک مرکزی و درواقع مردم انداخته میشود. بنابر تجربه تاریخی، اگر بانک مرکزی پول چاپ کند باعث افزایش تورم و نرخ ارز میشود و اینکه گاهی در اینگونه شرایط نرخ ارز ثابت است؛ دلیلش سرکوب و ثابت نگهداشتن آن است. نسبت نقدینگی به تورم در سال 84 برابر 80 بوده است، اما پس از آن، در مقاطعی به 320 رسید؛ علت چنین رقم بالایی ثابت نگهداشتن نرخ ارز است. در سالهای آخر دوره احمدینژاد یکباره نرخ ارز را رها کردند و شاهد افزایش قیمت دلار از 1000 به 3000 تومان بودیم که موجب شد این منحنی پایین بیاید. در دوره اول دولت آقای روحانی هم مجددا سرکوب اتفاق افتاد و نرخ ارز را زیر 4000 تومان نگاه داشتند و دوباره این نسبت تا 300 رسید؛ سپس از سال 1397 که قیمت دلار بالا رفت، این عدد پایین آمد و الآن نسبت نقدینگی به تورم به 167 رسیده است. پس افزایش نقدینگی زمانی صورت میگیرد که لنگر تورمی شما که سرکوب نرخ ارز است، بهعنوان ابزار کاهش تورم استفاده شود. امارات و عراق معمولاً با تورم چندانی روبهرو نیستند؛ علتش این است که دلار دارند و تورم کشورشان را به تورم آمریکا وصل کردهاند. وقتی چنین اتصالی ایجاد شود، در صورت لزوم دلار را به بازار تزریق میکنند و مانع افزایش قیمت میشوند؛ اما وقتی کمبود دلار پیدا میکنند مشکلات گوناگون سر برمیآورند. اگر حکمرانی اقتصادی صورت گیرد، چنین برنامهریزیها و اجرای آن امکانپذیر میشود. اگر مبادلات آزاد خارجی و امکان کسب درآمد ارزی را اصلاح نکنیم، اصلاً مهم نیست رئیسجمهوری چه کسی باشد. هرکس در این سمت قرار گیرد، مشکلات ادامه مییابد. البته بر این نکته تأکید میکنم این به معنی تفاوت نداشتن دولتها نیست؛ میتواند دولتی روی کار باشد که این مشکلات و فشارها را تا حدودی مهار کند و تدبیر انجام دهد یا مانند الآن دولتی روی کار باشد که نه تجربه و نه هماهنگی لازم را برای کاهش تبعات چنین شرایطی دارد. من در همان زمان انتخابات هم بر این نکته تأکید کردم که مشکل این است روسای جمهور ما بینش اقتصادی ندارند؛ یعنی حتی اگر طرحی ریخته شود، نمیتوانند آن را اجرایی کنند. در همان جلسه آقای رئیسی گفت که من همه اقتصاددانان را به خط میکنم و نظراتشان را میگیرم و اجرایی میکنم و من پاسخ دادم که حتی اگر چنین کنید، بینش اقتصادی برای جمعبندی ندارید. چه کسی قرار است چنین کاری انجام دهد؟ پس اگر خوب تدبیر میشد و حکمرانی اقتصادی و رفع تحریمها را با هم ادامه میدادند، وضعیت متفاوت از امروز بود. اینکه میگویند خوب ایستادگی کردیم که نشد حرف. مثل آن است که دو نفر در حال عبور از بالای درهای بودند، دیدند چیزی آن پایین افتاده است. یکی از آنها به خیال آنکه مشک دوغ، شیر یا و... است، به سمت آن میرود؛ مدتی گذشت و به همراهش ملحق نشد. آن یکی فریاد زد رهایش کن و بیا. او جواب داد من رها کردم، اوست که مرا رها نمیکند! واقعیت آن بود که مشکی در کار نبود؛ بلکه خرسی آن پایین خوابیده بود و آنها اشتباه کرده بودند. حالا حکایت ماست. آقای رئیسی و مقامات دولت بارها و بارها گفتهاند که سفره مردم را به تحریمها گره نزدهاند؛ درحالیکه آنها چنین اتصالی ایجاد نکردهاند، اما آیا خود تحریمها هم خودشان را به سفره مردم وصل نکردهاند؟ وقتی تحریمها نمیگذارد درآمد صادرات داشته باشید و واردات با قیمت مناسب انجام گیرد، خودبهخود تحریم به سفره مردم وصل میشود.
*شما از اقتصاددان بودن خود بهعنوان یک برتری در مقابل روسای جمهور قبل و کاندیداهای حاضر در انتخابات 1400 سخن گفتید و امروز هم، وچه تمایز خود با آقای رئیسی و دولت او را بینش اقتصادی خود میدانید. اما از طرف دیگر، شما پیش از نامزدی ریاستجمهوری، رئیس بانک مرکزی بودید. آیا همین حضور در بانک مرکزی، پاشنه آشیل شما در انتخابات نبود؟ آیا مردم حق نداشتند شرایط اقتصادی را که یکسال قبل هم مناسب نبود، از چشم آقای همتی ببینند؟