آسانسور جریان خاص برای وعدههای پیشابرجامی و توقعات پسابرجامی و «کرباسچی» هجوم جریان خاص به شورای نگهبان را فراموش کرد! از جمله مطالبی هستند که در بسته امروز گزارش تحلیلی خبرگزاری فارس به آنها پرداخته شده است.
ناطقان:بسته گزارش تحلیلی روزانه فارس به تحلیل و بررسی برخی اخبار و مطالب کمتر دیده شده در لابهلای رسانههای کشور میپردازد. در این بسته گزارشی _ تحلیلی علاوه بر خوانش اخبار؛ سوابق و برخی تحلیلهای موجود پیرامون این مطالب نیز آورده شده است.
***
آدرس اشتباه موسویلاری برای «ردّ صلاحیتها»
عبدالواحد موسوی لاری، فعال اصلاحطلب و وزیر کشور دولت اصلاحات در بخشی از یک مصاحبه که سایت جماران آنرا اخیراً منتشر کرده، در اشاره به ردّ صلاحیت برخی معاریف اصلاحطلب توسط هیئتهای نظارت گفته است:
نمیشود مردم را دعوت کنیم اما اجازه حضور کاندیداها با سلایق مختلف در صحنه را ندهیم. معلوم است که این مساله باعث دلسردی مردم خواهد شد!
او افزوده است: امیدواریم شورای نگهبان به این نکات توجه کند. اینکه عدهای صرفا به خاطر دیدگاههای سیاسیشان کنار گذاشته شوند فاجعه بزرگی است.
موسوی لاری همچنین در بخش دیگری از صحبتهای خود اظهار کرده است: معتقدم در صورتی که بزرگترهای نظام توجه کنند این مساله حل خواهد شد و مردم مأیوس نمیشوند!
*متأسفانه این شبهه در روزهای جاری بسیار مطرح میشود که جریان اصلاحات در انتخابات، کاندیداهای تأیید شدهی چندانی ندارد و برخی از مردم به این واسطه مأیوس شدهاند!
در همین رابطه سخنگوی حزب اعتدال و توسعه نیز طی سخنانی که در ایسنا منتشر شده، این ندا را برآورده است که «زمانی که قانون اساسی حق و حقوق اقلیتهای دینی از جمله زرتشتیان، یهودیان و مسیحیان آشوری و ارامنه را میپذیرد، جای آن دارد که تمامی جناحهای سیاسی بتوانند خود را در معرض انتخاب ملت قرار دهند»!
در رابطه با بیان مبسوط این شبهه و غلط بودن مبانی آن، اگرچه ما اطلاعی از علت ردّ صلاحیت یکایک اصلاحطلبان ستادی نداریم اما اشاره به نکات زیر ضروری است.
یکم: منظور چهرههای جریان خاص از «ردّ صلاحیت گسترده اصلاحطلبان» صرفاً ردّ صلاحیت چند تن از چهرههای همیشگی این جریان و معاریف پر سن و سال آن هستند نه چهرههای خوشسابقه، جوانتر و ناشناخته که عموماً تأیید صلاحیت شدهاند و حتی بر اساس برخی گزارشها، تعداد آنها از جمیع کاندیداهای اصولگرا در تهران و استانها هم بیشتر است.
گفتنیست در میان چهرههای ردّ صلاحیت شده مواردی عجیبی وجود دارد.
از نمایندگان مستعفی مجلس ششم گرفته تا استانداران مستعفی دولت اصلاحات، مقامات دولتی شرکت کننده در اغتشاشات سال 88، توهینکنندگان به نهادهای نظارتی و تقنینی کشور، هواخواهان رابطه با آمریکا، توهین کنندگان به رئیسجمهور فعلی، طرفداران سران فتنه و... در بین ردّ صلاحیتشدههای ستاد اصلاحطلبان در تهران و شهرستانها به چشم میخورند.
دوم: اردوگاه جریان سیاسی خاص یا همان طیف اصلاحطلبان در سال 88 پذیرای فتنهای بزرگ شد که معاریف این جریان یا مسبب آن بودند یا نسبت به آن راه سکوت را برگزیدند.
در واقع هیچیک از معاریف اصلاحطلب را نمیتوان نام برد که از فتنه سال 88 ابراز برائت علنی کرده و یا مسببان آنرا مورد انتقاد قرار داده باشد.
بدیهای فتنه 88 و پر آسیب بودن آن برای امنیت و معیشت مردم ایران نیز مفهوم نامکشوفی نیست چه اینکه حتی برخی چهرههای اصلاحطلب نیز بعد از وقوع فتنه اعلام کردند که اگر فتنهگران پیروز شده بودند هماکنون «داعش در خیابانهای تهران» جولان میداد.
با این تفاسیر آیا اجازه دادن دوباره به معاریف اصلاحطلب برای عرصهیابی و امکان فعالیت دوباره در سپهر سیاست رسمی کشور امر عقلایی و مطلوب است یا امری قبیح؟!
سوم: بدیهیست که در تمام نظامات سیاسی، بهتر است که تمام جریانهای سیاسی و اقلیتهای مختلف نمایندگانی را در پارلمان و یا سایر مظاهر مردمسالاری آن نظام داشته باشند.
اما این مفهوم به هیچ وجه «الّاکلنگی» و به هر قیمتی نیست و بایستی حاضران در آن پارلمان از حداقل شرایط صلاحیت برخوردار باشند.
در واقع میتوان طیفی سیاسی را تصور کرد که هیچیک از داوطلبانش به دلایلی از اقلّ شرایط قانونی و حتی عرفی برخوردار نباشند و نتوانند در پارلمان یک کشور عضویت داشته باشند. این مسئله طبیعی است.
در عین حال میتوان اقلیتی یا اکثریتی دینی و سیاسی را هم تصور کرد که به لحاظ مبنایی دچار اغلاط مختلف و یا انحراف باشد و نتواند حائز کسب شرایط قانونی برای حضور در یک انتخابات باشد.
چه اینکه مثلاً کسی نمیتواند و نباید انتظار داشته باشد که بهائیها هم در انتخابات ایران نماینده داشته باشند. و یا مثلاً اعضای نهضت آزادی که مورد طرد امام راحل قرار گرفتند...
چهارم: حتی فرض بر اینکه تمام اصلاحطلبان نیز به صرف اصلاحطلبی ردّ صلاحیت شده باشند! رفتار دموکراتیک چه در مکتب اسلام و چه در غیر اسلام، سخنان این روزهای معاریف اصلاحطلب مبنی بر تک قطبی شدن انتخابات و یأس مردم را تأیید نمیکند.
رفتار دموکراتیک اولاً در هر شرایطی بر قبول رأی نهادهای تقنینی و نظارتی یک کشور ابتنا دارد.
ثانیاً در شرایطی که تمام نامزدهای یک جریان سیاسی یا اقلیت یا اکثریت خاص هم ردّ صلاحیت شوند؛ قاعده دموکراتیک از تنها چیزی که حمایت نمیکند «تحریم» و «یأس» است بلکه در این مواقع بایستی به نامزدهای نزدیکتر به تفکر آن جریان یا اقلیّت رأی داد.
چه اینکه جریان سیاسی خاص در سال 90 و در جریان انتخابات مجلس نهم نیز اقدام به تحریم انتخابات کرد و نه تنها هیچ طرفی از این تجربه برنبست بلکه بارها نسبت به اشتباه بودن آن اذعان کرد.
و پنجم: بعید به نظر میرسد از زمان بروز تفکر اصلاحات در ایران در سال 76 تاکنون کسی به صرف اعتقاد به اصلاحطلبی و یا نزدیکی به این جریان مورد ردّ صلاحیت قرار گرفته باشد!
به سخن دیگر اینکه، عین بیاخلاقی است که چهرههای یک جریان سیاسی خاص بدون اشاره به تقصیرها و ذنوب لایغفر خود، اینطور جلوه دهند که ردّ صلاحیت آنها از سوی نهادهای نظارتی نظام به دلیل ژن سیاسی آنهاست!
ربط دادن این مسئله به «ورود بزرگان نظام» نیز از آنجا که در تعارض با عقل و اخلاق و سیاستورزی است، کاری سنجیده به نظر نمیرسد.
اصلاحطلبان باید کلید حل این مشکل را در جای دیگری جستجو کنند.
آنچه در سال 88 رخ داد نیازمند عذرخواهی رسمی، اصلاح رفتار و جبران خسارات وارده است...
***
آسانسور جریان خاص برای وعدههای پیشابرجامی و توقعات پسابرجامی!
محمدرضا تابش، فعال اصلاحطلب و از نمایندگان مجلس شورای اسلامی اخیراً در بخشی از یک مصاحبه نسبت به بالا رفتن توقعات در پی اجرای برجام هشدار داده و گفته است: در این صورت ممکن است شیرینی اجرای برجام در کام مردم تلخ شود!
قبل از تابش، سعید لیلاز نیز زمانی طی اظهاراتی گفته بود: «مشکلات اقتصاد و مدیریت در ایران بسیار عمیق، پرتعداد و پیچیدهتر از آن است که با لغو تحریمها، مسئله حل شود. من با این پیشفرض به این دلیل مشکل دارم که اولا به هیچوجه واقعیت را پوشش نمیدهد و ممکن است سبب سرخوردگی بعدی در جامعه شود.»
*فرض بر اینکه «برجام» حاوی و حامل یک شیرینی لمس شدنی برای مردم هم باشد؛ اما بایستی اذعان کرد که سخن بجای آقای تابش به مثابه نوشدارو بعد از مرگ سهراب است و بسیار دیرهنگام بیان شد.
چه اینکه آگاهان اقتصادی و حتی 4 وزیر کابینه رئیسجمهور روحانی در نامه خود نیز اذعان کردهاند که بخشی از رکود فعلی که بر اقتصاد کلان ایران عارض شده است به دلیل ایجاد انتظار «ارزانی» در میان بخشهایی از افکار عمومی است که منجر شده آنها اقدام به خرید کالا نکنند.
صحبتهای آقای تابش همچنین در حالی است که حکماً وی از یاد برده است که شخص او در کنار برخی چهرههای جریان سیاسی خاص و برخی چهرههای دولتی چه افسانههای پرطمطراقی بابت توافقات و مذاکرات دو و نیم ساله دولت یازدهم با کشورهای 1+5 سرودند و چه وعدههای باغ سبزی را به مردم دادند.
آقای تابش در صبح روز امضای توافق موقت ژنو در 2 سال قبل که هیچ دستاورد اقتصادی ملموسی برای مردم نداشت، از پشت تریبون مجلس گفته بود:
«توافقنامه ژنو موجب گشایش در وضعیت اقتصادی و معیشت مردم میشود»!
گشایشی که اولاً در مقابل یک گره فرضی انتخاباتی! به نام مشکلات اقتصادی و معیشتی! طرح شده بود و ثانیاً نه تنها هیچگاه رخ نداد بلکه 100 تحریم جدید را نیز به ارمغان آورد.
در ادامه به میزان دیگری از وعدههای بیان شده اشاره میکنیم:
_ داود هرمیداس باوند: با لغو اولین گروه از تحریمها، فضا به کلی متفاوت خواهد شد.
_ سعید لیلاز، 2 سال قبل و در اشاره به توافق موقت ژنو: به طور کلی معتقدم این مذاکرات بر وضعیت اقتصادی، به خصوص در حل و فصل مسایل کوتاه مدت حتما تاثیر مثبت خواهد بود. اقتصاد ایران اکنون دچار چالشهایی شده است که با در نظر گرفتن شرایط موجود میتواند مشکلات خود را رفع کند و بر معیشت مردم تاثیر بگذارد...در کوتاه مدت دریافتهای ارزی ایران بین 50 تا 100 درصد افزایش خواهد یافت و این نوید خوبی برای اقتصاد ایران است و میتواند در کنترل بازار تاثیر فراوانی داشته باشد...!این توافق ما را قادر میکند که فوریترین مسایل معیشتی را حل کنیم و در صنایع مختلف مانند صنایع پتروشیمی پیشرفت داشته باشیم.
_ آقای رفسنجانی در اشاره به دستاوردهای برجام: یک دفعه تجارتمان چند برابر و تقویت میشود و ارتباطات جهانی ما تقویت میشود.
_ رئیسجمهور روحانی در مقاطع مختلف: دیوار تحریمها ترک برداشت _ برجام سکوی پرش اقتصادی جوانان است.
_ علیاکبر صالحی، وزیر خارجه احمدینژاد و رئیس سازمان انرژی اتمی دولت روحانی: جهان دیگر جهان قبل از برجام نخواهد بود.
_ سعید لیلاز: مشاهده میکنیم که به محض مکالمه تلفنی بین روحانی و اوباما و سیاست جدید روحانی، ثبات و پیشبینیپذیری به بازار اقتصاد ایران حکمفرما شده است و در نتیجه ما شاهد کاهش شدید تورم به خصوص در حوزه مواد غذایی هستیم!
اکنون آیا رواست که چهرههای جریان خاص با پرونده برجای مانده از این جریان پیرامون وعدههای پساژنو، پسابرجام و لوبیای سحرآمیز جلوه دادن مذاکرات با غرب، به ناگاه بخواهند تن تبدار وعدهها را در آب یخ فرو بیاندازند؟!
بعید است که جریان خاص از مظان پاسخگویی پیرامون این وعده و وعیدها رهایی یابد مگر اینکه راههای منطقیتری را در پیش گیرد و با مردم روراستی کند.
عدم اجابت خواستههای دولتیها و اصلاحطلبان برای برگزاری «جشن هستهای» میتواند زنگ خطر مهمی در این زمینه محسوب شود...
***
«کرباسچی» هجوم جریان خاص به شورای نگهبان را فراموش کرد!
غلامحسین کرباسچی، دبیر کل حزب کارگزاران و فعال اصلاحطلب اخیراً در بخشی از یک مصاحبه که سایت حزب ندای ایرانیان آنرا منتشر کرده، گفته است:
«اصلاحطلبها دنبال حفظ موقعیت و جایگاه شورای نگهبان هستند. هیچ اصلاحطلبی را نمیشناسم که در جهت تخریب شورای نگهبان حرفی زده باشد.»
*بر خلاف آقای کرباسچی اما افکار عمومی تعداد زیادی از اصلاحطلبان و داوطلبان اصلاحطلب انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان را میشناسند که حرفهایی را در جهت تخریب شورای نگهبان بر زبان راندهاند...
در ادامه به تعدادی از این افراد و گفتههای آنها که در مقاطع مختلف علیه شورای نگهبان اظهار شدهاند اشاره میکنیم:
_ رسول منتجبنیا: حتی مادر فرزندمرده نیز به دلایل ردّ صلاحیت من میخندد!
_ احمد خرّم: این رد صلاحیتها، با شناختی که ما بر روی افراد رد صلاحیتشده داریم، عکس فرمایشات رهبر معظم انقلاب است. ما متوجه نمیشویم که چرا شورای نگهبان در جهت مخالف صحبتهای رهبری حرکت میکند!
_ سیدحسین موسوی تبریزی: تحقیقات محلی شورای نگهبان برای انتخابات خلاف شرع و قانون است.
_ شهربانو امانی: هیئت نظارت نه تنها زمینه شرکت گسترده مردم و مشارکت حداکثری آنان را فراهم نمیکند، بلکه بدون در نظر گرفتن تاکید مقام معظم رهبری در خصوص حق الناس بودن انتخابات، موجب یأس و نا امیدی سیاسیون و مردم ایران میشوند.
_ سیدحسین مرعشی: غیر از نصحیت رقیب کار دیگری نمیتوانیم انجام دهیم٬ چون ما ابزاری مثل شورای نگهبان در اختیار نداریم. اگر هم چنین ابزاری را داشتیم برای حذف رقیب خود از آن استفاده نمیکردیم!
_ جواد اطاعت: نفس کلمه صلاحیت و ردّ صلاحیت آبروی کشور و نظام ما را برده است.
_ سیدحسین مرعشی: تکلیف ما با آقای جنتی روشن است. ایشان بسیاری از اصلاحطلبان را رد صلاحیت کرد اما همه ملت ایران را که نمیتواند رد صلاحیت کند...اگر قرار بر این باشد که آقای جنتی به جای 75 میلیون مردم ایران تصمیم بگیرد مردم این موضوع را انحراف میدانند و در مقابل انحراف هم میایستند.
اکنون این آقای کرباسچی و این گفتههای اصلاحطلبان که مشخص نیست از نظر دبیر کل حزب کارگزاران و سایر اعاظم ستادی اصلاحطلب، توهین و تخریب شورای نگهبان محسوب میشوند یا خیر؟! و اگر آری، جبران این هجوم به مهمترین نهاد نظارتی در جمهوری اسلامی ایران از سوی یک جریان خاص سیاسی بر عهده کیست؟!